نگاهی به تاریخ موسیقی در قزاقستان
+0 به یه نقزاقها از ترك تباران آسیای مركزی هستند. از زمان باستان این منطقه تحت تسلط قبایل
دامپرور كوچروی ترك بوده و دامپروری تنها فعالیت اقتصادی ممكن در استپهای این منطقه
بودهاست. قزاقها از مخلوطی از قبایل ترك در اواسط قرن اول میلادی به وجود آمدند و
خاننشینهایی به شیوهی ساكنان دره رود چو تشكیل دادند كه علیرغم وسعت منطقه،
فرهنگ و زبانیكسانی داشتند.
دین باستانی قزاقها تنگریسم Tengrinism یك دین تثلیثی بودهاست. الهه اصلی و بزرگتر
تنگری Tengri الهه آسمان و مظهر جنس نر، الهه ژرسو Jersu الهه زمین و آب و مظهر جنس
ماده و اومای Umai الهه زایندگی و محافظ زنان هنگام زایمان بودهاست. درقرن ۱۰ میلادی
بیشتر ساكنان یكجانشین قزاقستان امروزی مسلمان شدند، البته عناصری از دین باستانی
خود را با اسلام مخلوط كردند.
در بین قزاقها هم مثل سایر مناطق آسیای میانه سنتها شفاهی بوده و فقط مسلمانان
آموزش دیده در مراكز مذهبی سواد داشتهاند.(مانند ابونصر ترخان بن توقلق فارابی كه در
جنوب قزاقستان در شهر فاراب به دنیا آمد وی از بزرگترین موسیقیدانان جهان می باشد.)
طبیعی است كه در چنین بستر اجتماعیای موسیقی نقش بسیار بزرگتری ایفا میكند.
برای قزاقها موسیقی در قلب اجتماع قرار داردو فرایندی را ممكن میكند كه طی آن
سنن اجتماعی حفظ و منتقل میشوند.
امروزه در قزاقستان گونههای مختلف موسیقی با نوعی همزیستی حضور دارند. در
قزاقستان امروز اركستر سازهای سنتی قورمان قاضی (كه به نام آهنگساز و نوازندهی
بزرگ ساز دومبرا نامگذاری شده) اركستر فیلارمونیك قزاقستان٬ اپرای ملی قزاقستان و
اركستر مجلسی فعالیت میكنند.
موسیقی سنتی:
آنچه در زیر میآید معرفی موسیقی سنتی قزاقستان است كه باید آنرا از آنچه میتوان
«سنتیگرایی» نامید متمایز كرد. امروزه در نهادهای آكادمیك موسیقی سنتی قزاقستان
تدریس میشود و آهنگسازان سعی در حفظ حال و هوای موسیقی قدیمیشان هستند.
در موسیقی سنتی قزاقستان هر دو ژانر سازی و آوازی حضور دارند.
گونههای آوازی عبارتند از:
- ترانههای محلی اولنگ (Folk Songs)
- حماسههای شفاهی ژیرایو (The Oral Epic tradition)یاzhyraulyq
- سنت شاعران بداههپرداز آقندیق (The Poet-Improviser Tradition)یاaqyndyq
- ترانههای تغزلی انشلیق(The Lyric Song Tradition) یاanshilik
بخش مهمی از این سنت شفاهی بر پایه سنت استاد و شاگردی استوار است كه از
ارزش اجتماعی بالایی برخوردار است.
ترانههای محلی:
این ترانهها عموماً توسط زنان و بدون همراهی ساز خوانده میشوند. هر مراسم جمعی
مثل عروسیها یا تدفینها و عزاداریها، ترانهها و آوازهای مخصوصی دارد. مثلاً در یك
جشن عروسی مراحل مختلف مثل ورود عروس، رونمایی و ورود زوج به حجله عروسی
آهنگها و ترانههای جداگانه دارند. در مورد مراسم سوگواری نیز اعلام فوت یك فرد، تدفین
و مراسم یادبود نیز آوازهای مخصوصی دارند؛ همینطور دعاها و مراسم مذهبی ماه رمضان
كه البته به عنوان یك گونه طبقهبندی نمیشوند ولی تعاریف و كاركردهای خود را دارند. زنان،
ترانههای دیگری را نیز اجرا میكنند با نام قارا اولنگ( Qara Oleng simple songs) كه شامل
اشعار چهار مصرعی است و قابل مقایسه با گونهی آوازی فلك درنواحی همسایه است.
حماسههای شفاهی:
داستانهای حماسی شفاهی نقش مهمی در حیات اجتماعی و تاریخی گروههای قبیلهای
قزاق دارد. در بین قبایل مختلف تعدادی حماسهی فراگیر و عمومی مثل كور اوغلو "Kor-ogly"
و آلپامیش "Alpamysh" و "Yedige" میباشدعلاوه بر این هر قبیله داستانها و حماسههای
مخصوص به خود را نیز دارا ست كه روایتگر تاریخ و سرگذشت آن قبیله است.
مانند داستانهای حماسی آدای خان جد بزرگ قزاقهای ایرانی و استان مانقستایو قزاقستان
و یا داستان عشقی آق بوبك كه مخصوص طایفه آدای می باشد.
گروه دیگر داستانهای عاشقانه بلندی هستند كه عموما یا به اسم قهرمان داستان مثل
قز ژیبك"Qyz-Zhibek" و سولو شاش "Sulu-shash" و "Maqralqyz" و یا به نام معشوق او مثل
كوزی كورپش و بایان سولو "Qozy korpesh-Bayan suslu" نامگذاری میشوند. در لابلای این
داستانها آوازهای دیگری نیز وجود دارند كه در نظر اول ممكن است به داستان مربوط نباشند
ولی در مجموع آن داستان اصلی را شكل میدهند.
این داستانها توسط یك راوی ژیرایو (Zhyrau) و با همراهی ساز دومبرا(Dombra) اجرا
میشوند. حماسهها معمولاً سه بخش دارند: مقدمه باستایو(bastau)، بخش اصلی كه
به صورت ریتمیك اجرا میشود(uzynsenva) و خاتمه(qairma) كه صرفاً سازی است.
كاركرد عمومی حماسهها و راویان آنها بیش از سرگرمی است. حماسهها ناقل حافظه
تاریخی و اصولاً خلاقیت قبایل هستند. در مورد عموم موسیقیدانها به طور عام و راویان
حماسهها به طور خاص نگرشی ماورائی وجود دارد؛ بدین صورت كه راوی، شاعر یا نوازنده
توسط روح یك استاد قدیمی در رویا آموزش داده میشود و او داستانها را از او فرا میگیرد.
سنت شاعران بداههپرداز:
شاعربداههپرداز آقندیق(aqyndyq) فردی است كه در مسابقات مشاعره مانندآیتس
(aitys) شركت میكند. دو یا چند رقیب به ترتیب اشعاری را سروده و با ساز اجرا میكنند.
این مجالس مشاعره(aity) در مكانهای عمومی، در تعطیلات و جشنها برگزار میشود
و گاه تمام روز و گاهی حتی شب به درازا میانجامد. همانند راویان داستانهای حماسی،
این شاعران بداههپرداز(aqyndar) نیز توان خود را از ارواح شاعران پیشین گرفته و توسط
آنان حمایت میشوند.
Aitys میتواند بین زن و مرد جوان برگزار شود و یا میتواند موضوع معین مثل موضوعات
مذهبی یا صورت طرح معما داشته باشد. در یك aitys دو حریف نباید از یك قبیله یا طایفه
باشند. حضار به طور فعال به تشویق طرف خودی و مخالفت با حریف میپردازند و مسابقه
دهنده میتواند در اشعار خود حریف را با الفاظ بیادبانه یا تحقیرآمیز (درصورت لزوم!) خطاب كند.
ادامه دارد...
منابع:
1)The Garland encyclopedia of world music vol۶
2)From Folklore to Soviet National Culture - The Process of Formation of "Kazak National Music"
Atlas of plucked instruments
3)iras.ir
به بهانه دعوت از یك گروه موسیقی كردی و باز شیطنت های بی بی سی درموردهمكاری كردها درازادسازی امرلی
+0 به یه نبه قلم فرزاد قنبری
گویا در قاموس اصول سیاسی ایران، قانون نانوشته ای وجود
دارد كه به موجب آن؛ هر فرد حقیقی و یا دیدگاه سیاسی كه بخواهد خود را جزئی از
جریان سیاسی منوط به ایران و ایرانی قلمداد نماید مستلزم پاس كردن واحدهایی به نام
ترك ستیزی و آذربایجان ستیزی میباشد. متاسفانه مسئله موجود، مختص خاص نمیباشد. از
جمهوری اسلامی گرفته تا اوپزسیون های داخلی و خارجی، از لیبرال تا ملی گرایی
افراطی، از حكومت دینی و ولایت گرفته تا سكولاریزم و حتی ماركسیزم و كمونیزم كه كلا ماهیتی تهی از
ملی گرایی دارد؛ ولی در مورد نمونه ای ایرانی آن شاهد یك استثنا میباشیم. ظاهرا هر
فرد یا گروهی كه بتواند از لحاظ كمیت و كیفیت، بهترین عملكرد را در زمینه هجو
سرایی و توهین به آذربایجان و ترك از خود نشان بدهد، میتواند در وانفسای سیاسی
ایران، موقعیت بهتری را كسب نماید.
بی بی سی فارسی نیز به عنوان عضوی خبری و فعال از جامعه سیایی
ایران؛ از یك طرف مستلزم رعایت این قانون نانوشته ترك ستیزی میباشد و از طرف دیگر
به عنوان زیر مجموعه ای از شبكه جهانی بی بی سی مستلزم رعایت عرف درون شبكه ای
خویش و صدالبته نیازهای دولت مطبوعه بریتانیا. ترك ها مردمانی هستند كه قریب 1500 سال توانسته بوده اند اروپا و آسیا
را زیر سلطه خود نگاه دارند. با آغاز قرن نوزدهم و تحولات اقتصادی اروپا كه در
ادامه انقلاب صنعتی و ثمرات آن میتوانیم دسته بندی نماییم؛ اروپاییان برای آنچه كه
ثروت و نیروی كار نام نهاده بوده اند، شروع به استعمار دیگر نقاط جهان مینمایند. با
وجود فضای رقابتی و عداوتی كه مابین كشورهای مختلف اروپایی بوجود آمده بود، لیكن
جمله گی ایشان بر سر یك موضوع مشترك تفاهم داشتند و آن مشكلی به عنوان ترك بود كه
همواره سدی محكم در مقابل اروپاییان به شمار میرفت. اروپاییان ابتدا در یك جبهه
متحد به جنگ علیه تركان پرداختند لیكن بعد از شكست های متوالی متوجه منظور ناپلئون
میشوند كه گفته بود شاید بتوان یك ترك را در میدان جنگ كشت ولی هرگز نمیتوانید آن
را شكست بدهید. نگاهی به چند از نوشته های این چنینی خود گویای واقعیت میباشد.
برای مثال "مونتوجوكولی" فرمانده اطریش چنین میگوید: «من میتوانم لشگر
فراوان تشكیل داده و به جنگ تركها بروم ولی بازهم در برابر تركها ناتوان میمانم. چون
تركها با افتخار و تاسی از گذشتگانشان جنگجویانی چالاك و چابك هستند كه به چیز
دیگر جز پیروزی فكر نمیكنند و در این راه با آغوش باز به استقبال مرگ میروند.
تركها را نمیتوان در میدان جنگ شكست داد، برای شكست دان تركها
باید منشا قدرت و الهام آنها كه همان تاریخ و نیاكانشان است را از بین ببریم».
شاید همین گفته های فرمانده اطریش را بتوان سرآغازی بر قلم
فرسایی و تاریخ نگاری جعلی علیه تركان قلمداد كرد. هنوز كه هنوز است محققان و
دانشمندان اروپایی تمایلی به شناخت و شناساندن واقعی تمدن و رمزگشایی زبان سومری
از خود نشان نمیدهند. م.دیاكونوف، این خصیصه پژوهشگران اروپایی را در كتاب تاریخ ماد،
ص72 چنین متذكر گردیدهاست: «نكته مهم دیگر اینكه تحقیقات پژوهندگان ماد صورت یكجانبه
داشته، زیرا دانشمندان غرب، فقط و فقط از نظرگاه نفوذ آریاییی ها بهتاریخ آن كشور
اظهار علاقه میكردند. آنها از روی قصد از اهمیت این حقیقت میكاستند كه پیش از ورود
هندواروپاییان صحرانشین و خانهبدوش، در اراضی مزبور، فرهنگی عالی و دولتی متكامل
(مثلا دولت ماننا) وجود داشته است.» برای دانستن بیشتر پیرامون جو سیاسی اروپا در
مورخه مذكور توصیه میشود جهت مطالعه نوشتار: احمد آقا اوغلو ««كلیك كنید
با همه تفاسیر، خواننده محترم باید توجه نمایند كه ایدولوژی
كشوری به نام كردستان نیز همانند ارمنستان در راستای تفتیك و جداسازی سرزمین های
ترك از یك دیگر صورت میگیرد. هرچند از یك جهت لیبرالیزم و ماركسیزم به عنوان دو
قدرت جهانی همواره در تضاد با یكدیگر بوده اند و از جهت دیگر قوای ایرانی، علی
الخصوص جمهوری اسلامی خود را نیرویی در تضاد با سلطه لیبرالیزم از یك سو و
ماركسیزم از سوی دیگر میدانند و شعار نه غربی و نه شرقی، مفهوم خود را در بطن معنا
به خوبی یافته است. ولیكن شاهد آن هستیم كه قوای ایرانی، لیبرال و ماركسیزم در یك
اقدام همانگ و مشترك و برای جداسازی تركهای قفقاز از آناطولی توانستند در اراضی
تاریخی آذربایجان، موجودیتی جعلی به نام ارمنستان به وجود بیاورند. حال همین اتحاد
سه گانه سعی برآن دارند كه در راستای جداسازی تركهای ایران و آناطولی از یكدیگر؛
موجودیت جعلی دیگری به نام كردستان را در اراضی تاریخی غرب آذربایجان به اثبات
برسانند.
در مفهوم كلاسیك و تاریخی واژه كرد به عشایر و ایلاتی تلقی
میشود كه ریشه عربی و یا تركی نداشته باشند (دهخدا). از ای رو است كه لر، بختیاری،
لك و چاردولی را كه ریشه ای پارسی دارند را كردان پارس مینامیدند. ویا گیلكی ها را
كردان طبرستان. از این رو میتوان نتیجه گرفت كه ما هیچ گاه در طول تاریخ نه تنها
ملتی واحد حتی قومیتی واحد به نام كرد نداشته ایم. فاروق سومر تاریخ دان تركیه ای
نیز واژه كرد (كورد) را از ریشه تركی (كورمك – كوچ مك) به معنای كوچنده – روان –
ذاهب میداند. در لغت نامه دهخدا نیز كرد در مقام یك اسم مشخصه به معنای چوپان
آورده شده است.
در طول تاریخ پیش از اسلام هیچگاه سرزمینی به نام كردستان
وجود نداشته. برای اولین بار همزمان با روی كار آمدن تركمنهای سلجوقی (۵۱۱ ق.) و
پادشاهی سلطان سنجر نخستین بار ایالت كردستان در محدوده ایالت جبال (كوهستان) ایران
تأسیس گردید ("Kurds,
Kurdistān." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. volume 7. Reference.
1986).
درباره منشا قومی كردها نیز چنین میتوان اظهار نظر نمود: این
كه آیا مردمان كرد، كه در گذرگاه مردمی متفاوت ترك، ایرانی، قفقازی و عرب قرار گرفتهاند
و با هر كدامشان روابطی صمیمی دارند، دارای خصوصیاتی هستند كه ممكن است به طور واضح
از دیگران قابل تمییز باشد، سوالیست كه طرحش مشروع است و بسیاری از دانشوران سعی كردهاند
جنبههای انسان شناسانهای را كه منجر به این فرایند تمییز میشود را تشخیص بدهند.
واضح است كه این مساله ربطی به جستجو برای یك نژاد كردی ندارد، گرچه برخی تفاوتهای
مهم ژنتیك بین جمعیتهای كم و بیش همگن دارای گروههای خونی خاص یكسان، اثبات پذیر است.
پژوهشهای انسان شناسانه بر روی كردها بیش از یك قرن قبل توسط E.Duhhousset (1863(و N.V. Khanikoff)1866 شروع شد. این تحقیقات در همه نواحی كردستان انجام شدهاند.
در ایران، اول توسط محققین فوقالذكر، سپس توسط M.Houssay در
۱۸۸۷، در ماوراقفقاز توسط E.
Chantre در ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ و Pantukhoff در
۱۸۹۱؛ در تركیه در درههای بین دجله و فرات، جنوب دریای سیاه در كاراكوس، در تمروت
داغ در غرب دریاچه وان، و در زنجیرلی؛ در سوریه در دمشق. یزیدیان قفقاز را Eliseyev در
۱۸۸۷ و Ivanovsky در ۱۹۰۰؛ یزیدیان سنجر و شیخان و عراق در زاخو، رواندیز،
اكرا و كركوك و سلیمانی را Field در ۱۹۳۴ انجام دادند؛ آخری تا ۱۹۵۱ و ۱۹۵۲ منتشر نشده
بود. همهٔ این پژوهشها با حساب شمار نسبتاً محدودی افراد مورد مطالعه (چند صد یا بیشتر
نفر از هزاران ساكن) و روشهای واقعاً علمی مورد استفاده در واقع ارزیابی نمونهاند.
برخی جهانگردان یادداشتهای خود را ارائه كرده و برخی عكسها را بدان افزودهاند. با
وجود همه اینها، و به این دلیل كه مشاهدات در خصوص كردها از مناطق متفاوتی هستند، نتایج
حاصله همواره به خوبی مطابقت نمیكنند. تلاش شده آنها را از نظر انسانشناسی طبقهبندی
كنند. كردهای عربی از كردهای شرقی و جنوبی متمایز شدهاند. غربیها از نوع چشم آبی،
درازسر (dolichocephany) هستند. دیگران، چشم سیاه، قهوهای، پهن سر
(Brachycephaly) هستند. یك گروه خود را هم نژاد تركان (Sekban, Inan) یا ایرانیان (Modi) میدانند دیگران
خود را نزدیك به اعراب یا ارامنه میدانند. عكسهای مشخصی از مارك سایكس یا سوبریر گونههایی
را در بین كردها نشان میدهند: عرب، یهودی، انجیلی، نسطوری و تركمن. این همان چیزیست
كه Field تایید
میكند و به نحوی علمی تر در عكسهای ۱۶۲ فرد از ۵۹۸ نفر مورد مطالعه بیان میكند. خود
شخصاً انواع ارمنویید، بالكان، مدیترانهای اصلاح شده، ارو-آناتولی، ایرانی ناب یا
مخلوط، آلپینویید، منگلویید و نگرویید را كشف میكند. نسبتها دقیقاً معادل ۲۳۵ یزیدی
مورد مطالعه نیستند و مقایسه با آشوریان، اعراب شممر و صلوبه یا تركمنان توسط مولف
هم جالب توجه است. مشابهت مشاهده شده را بی شك میتوان با ازدواجهای بینابینی توضیح
داد. ولی این موجب نمیشود دوهوست در ۱۸۶۳ مردم كرد را از نظر گونه یك همگنی نادر تشخیص
دهد و Kappers (1931) اعتراف میكند كه كردها با وجود تفاوتهای انسانشناسانهشان
نژادی حقیقتاً خاص را شكل میدهند. بنابراین، میشود در جمعبندی مطالعات اچ. فیلد نمای
كردهای عراق را این گونه ارائه كرد: «كرد قدی متوسط دارد (۱٫۶۶ متر) و بدنی بلند اندامی
كوتاه. پیشانی پهن و سر پهن و گرد است. پهن سری گسترده است. ارتفاع صورت متوسط است.
بینی كاملاً مقعر است. كرد از عرب پرموتر است. مویش بسی موجدار و نرم است، معمولاً
قهوهای تیره و چشمانش سیاه است. ولی موی بور و چشمان آبی هم یافت میشود، خصوصاً در
مناطق غربی. رنگ پوست از عربها روشن تر است ولی از آشوریان كمتر روشن است. دندانها
طبیعی اند و جایشان مناسب است. ساختمان عضلانی خوب است، و به طور كلی سالمند، از بین
آنها كه مشاهده شدهاند.»
منابع: فرهنگ تطبیقی گویش كردی ایلامی با زبان ایرانی میانه
(پهلوی اشكانی و پهلوی ساسانی) به انضمام تاریخ وزبان استان ایلام قبل از اسلام. علیرضا
اسدی. ایلام: انتشارات جوهر حیات
طرح بررسی و سنجش
شاخصهای فرهنگ عمومی كشور (شاخصهای غیرثبتی){گزارش}:استان ایلام/به سفارش شورای فرهنگ
عمومی كشور؛ مدیر طرح و مسئول سیاست گذاری:منصور واعظی؛ اجرا:شركت پژوهشگران خبره پارس
-شابك:۳-۴۰-۶۶۲۷-۶۰۰-۹۷۸
"Kurds, Kurdistān." Encyclopaedia of Islam, Second
Edition. volume 7. Reference. 1986
پژوهشهای
میانرشتهای اخیر، بهویژه با نظر در دیانآی این مردمان، تصویر غامضتری از واقعیت
ترسیم كردهاند. طبق این پژوهشها، قدیمترین نیاكانِ كردان از اخلافِ بومیانِ اولیهٔ
هلالِ خصیب در عصرِ نوسنگی بودهاند. جایگاه جغرافیایی ایشان بیرونِ ایران امروزی جایی
در شمال غربی آن میبود. ایرانیزبانشدن این بومیان چند هزاره سپستر، در پیِ درآمدنِ
چندین موجِ نخبگانِ جنگاورِ ایرانیزبان از آسیای میانه به سرزمینهای ایشان بوده است
از جمله نتایج جالبی كه از مطالعات ژنشناختی حاصل شدهاست قرابت
توارثی كردان و یهودیان و آشوریان است. برای نمونه یهودیان به كردان نزدیكترند تا
به عربان فلسطین.
منابع: Hennerbichler,
"The Origin of Kurds", Advances in Anthropology, Vol. 2, 2012, 64—79
Nebel et al, "The Y Chromosome Pool of Jews as Part
of the Generic Landscape of the Middle East," AJHG, Vol. 69, 2001, 1095—1112
در منابع عربی نیز برای اولین بار نام كرد برای نامیدن
آشوریان و سوریان مسیحی كه مسلمان شده بوده اند دیده میشود. میدانیم كه سور و آشور
(آسور) هر دو از ریشه سامی میباشند.
داوید
مكنزی زبان شناس شهیر و متخصص در حوزه زبان های هندو اروپایی، در باره زبان
كرمانجی كه امروزه شاخه ای از كردی محصوب میشود بیان میدارد كه كرمانجی بسیار هم
ریشه با بلوچی و شاخه ای از زبان های هندی (سانسكریت) میباشد. (MacKenzie, David N. (1961). "The Origins of
Kurdish". Transactions of the Philological Society: 68-86.)
مطالب
از این دست بسیار است كه ذكر و اشاره به تك تك آنها به دور از حوصله نوشتار و
البته خواننده گرامی میباشد. هدف از بیان مستندات و ادله فوق نیز صرفا اثبات این
واقعیت میباشد كه ما در طول تاریخ هیچگاه ملت و یا قومی واحد به نام كرد و با ریشه
نژادی – زبانی – مذهبی یكسان نداشته ایم. ای الهذا در زمان حال نیز گویش های مختلف
كرمانجی، زازا و سورانی كه هریك ریشه و سرگذشتی جداگانه دارند نیز بسیار متفاوت از
یكدیگر دسته بندی میشوند.
نكته قابل اشاره دیگر اینكه در طول تاریخ هموار
از كرمانج ها به عنوان كرد آذربایجان (عشایر غیر ترك و غیر عرب ساكن در آذربایجان)
نام مبرده شده است.و در طول تاریخ و آن هم فقط یك بار و توسط سلطان سنجر سلجوقی
منطقه ای در غرب ایران و محدوده فعلی استان كردستان، بنام كردستان معرفی گشته است.
این در حالی است كه مناطق استان آذربایجان غربی و بخشهای شرقی تركیه، هزاران سال
است كه نام آذربایجان را یدك میكشند.ذیلا
تعدادی از نقشه های تاریخی كه خود گویای واقعیت است آورده میشود:
هدف از این نوشتار مقایسه فرهنگی و زبانی نمیباشد. هرچند زمانی كه گفته های مكنزی در باب ریشه سانسكریت زبان كردی را از
یك طرف، واز طرف دیگر تشابهات اسمی كرمان با كرمانج و دریای مكران (عمان) با قوم
كرمانج زبان مكری و همچنین متعارض بودن پوشش گرمسیری كردی با مناطق سردسیر
آذربایجانی را جمع بندی مینماییم. پرواضح است كه كرمانج ها به عنوان كردهای
آذربایجان ریشه ای از جنوب ایران و سواحل شمالی دریای عمان دارند. علاوه بر این
باید مهاجرت های ثبت شده در تاریخ طوایف كرد را نیز به آن اضافه نمود برای نمونه
طایفه شكاك (از حلب سوریه به آذربایجان) ، طایفه قاضی (از گرجستان به آذربایجان)
طایفه پیران (از عراق به آذربایجان). مخصوصا قرارداد 1971 الجزایر و 1991 دمشق كه
به موجبات آن و در مجموع 500 هزار خانواده كرد عراقی وارد اراضی آذربایجان شده
اند. با جمع بندی تمامی مستندات موجود، میتوانیم نتیجه گیری كامل از تاریخ و ریشه
كردهای مهاجر در آذربایجان داشته باشیم.
تمامی گفته های پبیشین در زمینه بررسی تاریخ كرد و كردستان،
و چرایی رغبت اروپاییان بر كردستان نامیدن اراضی تاریخی آذربایجان آورده شده است.
اما در نگاهی نوگرانه، باید این واقعیت را قبول نماییم كه در حال حاضر و به سبب
جهد استعمارگران اروپایی، واژه كرد معنایی ملی وسیاسی به خود گرفته است. در مفهوم
جدید كرد به عشایر غیر عرب، غیرترك و حتی غیر ایرانی ساكن در خاورمیانه گفته میشود
كه علی رغم نداشتن هیچ گونه پیوند زبانی و تاریخی با یكدیگر، خود را ملتی واحد
مینامند. بر همه ما اعم از ترك و عرب و فارس نیز واجب است احترام بگذاریم برآنچه
كه ایشان بر خود مینامند. اما مفاهیم جدید اروپایی باز نمیتواند مفهومی از كردستان
ارائه دهد. واحد مطالعات استراتژیك سازمان سیا نیز با مقدمه چینی و من من فراوان
چنین میگوید: آنچه كه امروزه به عنوان كردستان معرفی میشود صرفا جنبه زیستی و
اجتماعی دارد و فاقد از هرگونه بار حقوقی و سیاسی. كردستان یعنی اراضی نیمه متمركز
و پراكنده ای در چهارچوب حقوقی از عراق عرب، عراق عجم، شام، جبال، كرمانشاهان،
پارس، آذربایجان، آناطولی و قفقاز؛ كه در آن مردم كرد زندگی میكنند. (^ "CIA World Factbook: Kurdistan". CIA. Erişim tarihi:
15 Haziran 2009.)
در این
بین و در راستای سیاست های كردستانی نامیدن اراضی تاریخی غرب آذربایجان، بی بی سی
فارسی در یك تبلیغات سیاسی از گروه موسیقی كردی به نام "نیشتمان" دعوت
به عمل مینماید تا كنسرتی را اجرا نماید. ابتدا چنین به نظر میرسد كه كار فرهنگی
صورت میگرد. موسیقی شروع میشود و در همان ابتدای كار وجود آلت های آذربایجانی
مانند قره نی، بالابان و كمانچه به چشم میخورد كه نشان از قدرت و گستره فرهنگ
آذربایجان میباشد. متن شعر در باب شهر اورمیه (مركز غرب آذربایجان) میباشد و
خواننده به كرات و دفعات واژه اورمیا اورمیا را تلفظ میكند. و موسیقی به پایان
میرسد. در نگاه اول چنین به نظر میرسد كه كه موسیقی فلكوریك كردی میباشد در وصف
اورمیه. كه اگر اینچنین بود نه تنها هیچ مشكلی حقوقی نداشت بلكه بنده به شخصه به
عنوان یك آذربایجانی بسیار خوشحال میشدم. زیرا تجربه و مشاهده ما از جوامع گوناگون
نشان میدهد كه شهرهای مهاجر پذیر و چندفرهنگی به سرعت رشد كرده و پتانسیل اقتصادی
بالایی دارند. مانند تهران، استانبول، دبی، لندن و غیره. لاكن تمامی شهرهای
نامبرده مفهوم حقوقی خاص خود را دارند، برای مثال هرچند نیمی از جمعیت تهران را
تركها تشكیل میدهند ولی هیچ تركی ادعای آذربایجانی بودن تهران را ندارد. و نكته
اصلی همینجا است كه بی بی سی سعی برآن دارد كه با این تبلیغ سیاسی هویت و مالكیت
آذربایجانی شهرستان اورمیه را زیر سؤال ببرد. از سویی دیگر ما هیچ آهنگ فلكوریك
ثبت شده كردی به نام اورمیا اورمیا نداشته و نداریم. نگاهی مو شكافانه به آلت های
به كار رفته كه شاید فقط یكی از آنها آلت سنتی موسیقی كردی باشد از یك طرف و از
طرف دیگر نوع تلفظ شهرستان اورمیه است كه به تركی "اورمو" و به كردی "وئرمی"
تلفظ میشود؛ لیكن در این جا تلفظ انگلیسی آن "اورمیا" مورد استفاده قرار
میگیرد كه جمع بندی تمامی این نكات خود نشان از غیر فلكوریك و سیاسی بودن این شو
میباشد.
در همین
نوشتار و پیشتر به نقشه های تاریخی كه آذربایجانی بودن اورمیه و حومه را نشان
میدهد، اشاره شده است. همچنین به ریشه های كرد و چگونگی مهاجرت كردها به غرب
آذربایجان. پرواضح است كه استان آذربایجان غربی و مناطق شرقی تركیه جزء لاینفك ملك
آذربایجان میباشد ولو اینكه جمعیت كردهای مهاجر در این استان از جمعیت تركها بیشتر
باشد. بازهم نمیتوان حاكمیت مطلقه آذربایجان بر این نواحی را زیر سؤال برد. نخبگان
سیاسی كرد نیز از آنجایی كه خود بهتر از هركسی میدانند كه استان آذربایجان غربی در
طول تاریخ همواره ملك لاینفك آذربایجان میباشد، سعی براین دارند تا با پیاده كردن
تئوری جمعیت و این كه به خیال باطل ایشان 70% جمعیت استان را كردهای مهاجر تشكیل
میدهند؛ بقبولانند كه این استان كردستان است. در اینجا و به عنوان حسن ختام نوشتار
حاضربه ارائه دو سند بسیار محكم میپردازیم كه نشان میدهد علی رغم تمامی مهاجرت های
كردی صورت گرفته به آذربایجان و كمك های اقتصادی صهیونیزمی – بارزانی جهت كردیزه
كردن استان، جمعیت این مهاجران عزیز به 22% هم نمیرسد:
در یك نظرسنجی كه شركت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال
۱۳۸۹ انجام داد و بر اساس یك بررسی میدانی و یك جامعه آماری از میان ساكنان ۲۸۸ شهر
و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر ایران بود، درصد اقوامی كه در این نظرسنجی نمونهگیری شد
در استان آذربایجان غربی ۷۶٫۲٪ ترك، ۲۱٫۷ كرد، ۰٫۸٪ فارس، ۱٫۱٪ سایر اقوام و ۰٫۳٪ بدونجواب
بود. (طرح بررسی و سنجش شاخصهای فرهنگ عمومی
كشور (شاخصهای غیرثبتی){گزارش}:استان آذربایجان غربی/به سفارش شورای فرهنگ عمومی كشور؛
مدیر طرح و مسئول سیاست گذاری:منصور واعظی؛ اجرا:شركت پژوهشگران خبره پارس -شابك:۶-۳۶-۶۶۲۷-۶۰۰-۹۷۸
*وضعیت نشر:تهران-موسسه انتشارات كتاب نشر ۱۳۹۱)
(Map of Kurdish-inhabited provinces of Iran, according to a poll in 2010. Sources