تبریز - پنجمین شهر برتر و بزرگ جهان در 1500 میلادی

یازار :

+0 به یه ن




http://s1.picofile.com/file/6694529174/neqsh.jpg

تبریز نگین تمدن و تاریخ آذربایجان - ایران

TƏBRİZ - dünya nin beşinci ən böyük və ən iyi və ən ustun uri(şəhri) 1500 doğumsəl ilin də

تبریز-دونیانین بئشینجی ان بؤیوك و ان اییی و ان اوستون اوری(شهری) 1500 دوغوم سل ایلین ده

Təbriz(ilkinlər yurdi)-azərbaycan və iran iftixari

تبریز افتخار ایران و آذربایجان


رتبه بندی شهرهای بزرگ جهان در سال 1500 میلادی:

تبریز پنجمین شهر بزرگ جهان

10 شهر برتر جهان در 1500 میلادی

dünya nin ən böyük urlari(şəhriləri)

دونیانین ان بؤیوك اورلاری(شهرلری)


Name Population
1 Beijing, China 672,000
2 Vijayanagar, India 500,000
3 Cairo, Egypt 400,000
4 Hangzhou, China 250,000
5 Tabriz, Iran 250,000
6 Constantinople (Istanbul), Turkey 200,000
7 Gaur, India 200,000
8 Paris, France 185,000
9 Guangzhou, China 150,000
10 Nanjing, China 147,000

ترتیب شهر های برتر به روایت تصویر:

تبریز پنجمین شهر بزرگ جهان

http://s1.picofile.com/file/6694597582/aertyuiouoy_2.jpg


اولین نقشه تبریز در 600 سال پیش

مینیاتور رسم شده توسط مطراقچی

Təbrizin ilk pitiki 600 il öncə

تبریزین ایلك پیتیكی 600 ایل اؤنجه(قاباخ)

http://s1.picofile.com/file/6694529174/neqsh.jpg

تصویری از تبریز قدیم

əski Təbriz dən görüntülər

اسكی تبریزدن گؤرونتولر

نمایی ار فراز ارك كه در آن هنوز از خیابان فردوسی خبری نیست و مسجد استاد و شاگرد در سمت چپ عكس به خوبی نمایان است.
تاریخ عكس به 1324 هجری قمری بر می گردد.

http://s1.picofile.com/file/6840802812/tebriz_eski_gunlerde.jpg

http://s1.picofile.com/file/6900784704/eski_tebriz.jpg


 شاردن در قرن هفدهم میلادی نوشته است كه " در تمام عالم من شهری نمی شناسم كه درباره بنا و پیدایش و نام اولیه آن نویسندگان جدید این قدر زیاد بحث و جدل كرده باشند ".

نقاشی شاردن از تبریز

şarden nin Təbriz dən olan pitiki

شاردن نین تبریز دن اولان پیتیكی

بنا های تبریز در نقاشی ژان شاردن:

شام غازان(شنب غازان) - مجموعه صاحبیه یا صاحب آباد (حسن پاشا)- مسجد حسن پادشاه - مسجد جامع تبریز و ...

http://s1.picofile.com/file/6840709254/charden_tabriz_map.jpg

http://s1.picofile.com/file/6840773638/old_map_tabriz_charden.jpg

نقاشی قدیمی دیگری از شهر تبریز
در این نما ارك(مسجد)علیشاه تبریز دیده می شود.تاریخ نقاشی به سده 11 هجری برمی گردد

http://s2.picofile.com/file/7118768381/tabriz_old_painting.jpg

نقشه قدیمی تبریز كه در موزه علوم پزشكی تبریز نگه داری می شود

http://s1.picofile.com/file/7260844294/tabriz.jpg


آثار بنا های باستانی و آثار تاریخی واقع در ایلان داغی(كوه های اطراف عینالی)تبریز

در تصویر در گوشه سمت چپ مسجد عون ابن علی دیده می شود.عكس توسط آمریكایی ها گرفته شده است.

http://s2.picofile.com/file/7118764836/ilan_dagi_tabriz.jpg


میدان صاحب آباد(صاحیب آواد) تبریز

الگوی و طرح اصلی میدان نخجوان (نقش جهان) اصفهان

Təbrizin sahib avad arali(meydani)
isfahan nin nəxcivan(nəqş e cəhan) aralinin (meyda nin) ulgusi

تبریزین صاحیب آواد آرالی(مئیدانی)

http://s1.picofile.com/file/6694750500/untitled.jpg

تصویر میدان صاحب آباد و مسجد حسن پادشاه تبریز از مینیاتور مطراقچی

http://s1.picofile.com/file/6840762572/mitrakci_sahibavad_hassanpa.jpg

میدان حسن پادشاه تبریز - مجموعه جعفر پاشا تبریز - دارالمساكین تبریز - باغ تصریه تبریز - عمارت هشت بهشت تبریز - كلیسای سنت هلنا تبریز - مسجد شاه طهماسب تبریز -

http://s1.picofile.com/file/6840781686/sahibavad_map.jpg

 شاردن  در سفرنامه اش میدان صاحب آباد تبریز را توصیف می كند و این میدان را بزرگتر از میدان اصفهان می داند.در این سفرنامه به رقص گرگ یا همان گرگ بازی اشاره نیز شده است كه یاد آور افسانه بذقورد در میان توركان می باشد.نام كنونی محل گرگ بازی "قورد میدانی" می باشد (كه البته پان فارس آنرا به غلط "میدان قطب" به فارسی ترجمه كرده است).

برای دانلود مقاله میدان صاحب آباد  تبریز اینجا كلیك كنید

نقاشی های اوژن فلاندن و پاسكال كست فرانسوی از تبریز

ojən fənlandən nə paskal kest in Təbriz dən olan pitikləri

دوه چی قاپی سی - دروازه شتربان تبریز

نقاشی ارك تبریز و قصر زیبنده خاتون

dəvəçi qapisi

Təbriz ərki və zibəndə xatun qalasi

http://s1.picofile.com/file/6840768608/old_drawing_tabriz_erk_deve.jpg

 

شام غازان (شنب غازان)

şam qazan(şənb e qazan)

مینیاتور شنب غازان - مركز حكومت بر آسیا و اروپا (یادگار تركان ایلخانی و سلجوقی)

شام غازان مقبره سی -شنب غازان - ساختمان حكومتی غازان خان - غازانیه تبریز

مینیاتوری از مجموعه ی شنب غازان كه در جامع التواریخ رشیدی به سال 813 هجری قمری به تصویر كشیده شده است.

http://s1.picofile.com/file/6840785710/sham_qazan2.jpg

http://s1.picofile.com/file/6840787722/sham_qazan.jpg

قازان خان

http://s1.picofile.com/file/7260842903/Ghazankhan.jpg


مسجد (ارك) علیشاه تبریز

شاهكار معماری اسلامی - برترین اثر معماری اسلامی جهان

نقشه اولیه مسجد ارك تبریز

Təbrizin əlişah ərki

مسجد علیشاه ( ارك )
بنای شكوهمند ارك تبریز بازمانده مسجدی است كه در فاصله سال های 716 تا 724 ه . ق به همت تاج الدین علیشاه جیلان تبریزی ، وزیر اولجایتو و بهادر خان  ساخته شد. قسمت جنوبی این مسجد دارای طاق بزرگی بود و مورخان نوشته اند : " به علت فرونشستن بنیان و تعجیل در اتمامآن ، طاق مذكور شكسته و فرو ریخته است". بنایی كه اكنون به صورت سه دیوار بلند به شكل ایوان دیده می شود ، قسمت مسقف مسجد بود كه عرض و ارتفاعآن هریك حدود 30 متر است . در حفریات اخیر دریافتند كه 7 متر از دیوارها در زیر خاك مانده است . عرض دیوارها حدود 10 متر است و در داخل مركب از دو دیوار عریض و مستحكم است كه در چند مرحله به وسیله ی طاق های متعدد متصل شده اند. این بنای عظیم در بیشتر سفرنامه ها و تواریخ وصف شده است.

ابن بطوطه می نویسد : در بیرون این مسجد از دست راست مدرسه و از دست چپ زاویه ای وجود دارد و صحنآن با سنگ های مرمر فرش گردیده و دیوارها با كاشی پوشانده شده و جویآبی از وسطآن می گذرد و انواع درختان و موها و یاسمین درآن به عملآورده اند . "
حمدالله مستوفی معاصر علیشاه می نویسد : " مسجد جامع بزرگی است كه صحنآن 250 گز در 200 گز است و در او صفه ای بزرگ از ایوان كسری به مداین بزرگتر ".
بدرالدین محمود العینی می نویسد : " در وسط صحن مسجد ، حوض مربعی بود كه هر ضلعآن 150 زراع طول داشت و سكویی در وسطآن بود كه رد هر سویآن از دهان مجسمه ی شیر ،آب فرو می ریخت. بالای سكو نیز فواره ی هشت گوشی بود كه دو دهانه یآب پران داشت. طاق نوك تیز محراب به وسیله ی دو ستون مسی اندلسی نگاه داشته می شد و قاب محراب با طلا و نقره تزیین و نقاشی شده بود. چراغ های مزین به زر و سیم با زنجیرهای مسی از سقفآویزان بودند و داخل طاق را روشن می كردند. و پنجره های مشبك نیز هركدام 20 شیشه ی دایره ای مزین به طلا و نقره داشت".
تاجر ونیزی كه حدود سال 886 ه . ق سومین سال سلطنت سلطان یعقوبآق قویونلواز تبریز دیدن كرده می نویسد : " جامع علیشاه بلندترین بناهای تبریز و دارای صحن بزرگی است . در میان صحن حوضی دارد كه چهار گوش است ، درازا و پهنایآن هركدام به اندازه صدقدم و ژرفایش شش پاست و پلكانی از كنار استخر به ایوانآن منتهی می شود . طاق شبستان مسجد به قدری بلند استكه اگر كمان كشی تیری در كمان مناسبی قرار دهد و رها كند ،هرگز به طاق شبستان نمی رسد . دور مسجد را با سنگ های نفیسی طاق بندی كرده اند و طاق بر روی ستون هایی از مرمر قرار دارد و مرمر به اندازه ای ظریف و شفاف است كه به بلور نفیس می ماند . این مسجد سه در دارد كه هركدام طاقی به عرض 40 و بلندی 20 پا دارد . ستون های دو سوی درها از سنگ مرمر نیست بلكه از سنگ های الوان ساخته شده است. بقیه ی طاق با گچ، مقرنس كاری و تزیین شده است".


http://s1.picofile.com/file/6840720320/erk_map.jpg


ارك تبریز افتخار ایران و آذربایجان

http://s1.picofile.com/file/6840716296/erk4.jpg


ارك علیشاه تبریز - از مهمترین  بنا های تاریخی ایران

بزرگترین بنای آجری جهان

http://s2.picofile.com/file/7118762254/Erk_qalasi.jpg

http://s1.picofile.com/file/6694519114/737_Ark_e_Tabriz_3.jpg

عكس های دیگر ارك علیشاه تبریز (بر روی عكس كلیك كنید)

http://s1.picofile.com/file/6900814884/erk2.jpg http://s1.picofile.com/file/6900811866/erk1.jpg

http://s1.picofile.com/file/6900807842/ark_tabriz2.jpg http://s1.picofile.com/file/6900816896/erk5.jpg

http://s1.picofile.com/file/6900815890/erk3.jpg http://s1.picofile.com/file/6900821926/erktebrizoca.jpg


ربع رشیدی تبریز - اولین و بزرگترین دانشگاه جهان

Təbrizin rəb i rəşidi si - dünyanin ən ilkin və ən böuük bilim yurdi

دونیانین ان بؤیوك و ایلكین بیلیم یوردی

افتخار حقیقی هر ایرانی

بزرگترین دانشگاه جهان در زمان خود

ربع رشیدی كه امروزه فقط آثار مختصری از آن باقی مانده از بناهایی است كه توسط خواجه رشیدالدین فضل الله، وزیر سلطان محمود غازان ایجاد شده است. بنا در زمان آبادانی شامل ۲۴ كاروانسرای وسیع و ۱۵۰۰ دكان و ۳۰۰۰۰ خانه و تعدادی حمام و باغ و كارخانه های پارچه بافی و كاغذ سازی و دارالضرب و تولید رنگ و نظایر آن بوده است. ۲۰۰قاری از كوفه و بصره و شام دایما" و به نوبت در این تاسیسات قرآن را تلاوت می كرده اند و ۴۰۰ فقیه و ۱۰۰ فقیه و ۱۰۰۰ طلبه در مدارس آن سكونت داشته و به كسب علم مشغول بوده اند . ۵۰ پزشك حاذق از كشورهای مختلف در دارلشفای آن به معالجه بیماران اشتغال داشته اند. به این ترتیب معلوم می شود كه ربع رشیدی در زمان خود یك شهر علمی با كتابخانه ای حاوی هزاران جلد از كتب معروف زمان و آزمایشگاه های متعدد كشاورزی بوده كه در این آزمایشگاهها انواع گیاهان دارویی كشت و تكثیر و آزمایش می شده است. پس از قتل خواجه رشیدالدین فضل الله كه در سال ۷۱۸ هجری ق اتفاق افتاد دشمنان او هر چه را كه داشت غارت كردند و این شهر را با تمام تاسیساتش ویران كرده و همه چیز را به غارت بردند.

http://s1.picofile.com/file/6840779674/reb_e_reshidi.jpg

تصویر شهرك علمی (دانشگاه) ربع رشیدی تبریز

http://s2.picofile.com/file/7118766769/reb_i_residi_tabriz.jpg

آثار و كاشی كاری های یافته شده در ربع رشیدی تبریز


http://s2.picofile.com/file/7260843331/Goy_Mescidi_Tebriz_Kashi.jpg

http://s1.picofile.com/file/7260842147/Cahansah.jpg


قبرستان عصر آهن گؤی مسجید (مسجد كبود) تبریز (قبرستان آنا تومروس تبریز)

http://s2.picofile.com/file/7260842789/demir_donem_tabriz_saka.jpg

آنا تومروس و نقشه سكایی ها

http://s1.picofile.com/file/7260841933/anatumrusvesakalar.jpg

آنا تومروس(تبریز)

http://s1.picofile.com/file/7260844408/tumrus_kurush_sakalar.jpg



مسجد حسن پادشاه

شاهكار معماری ایرانی اسلامی و الگوی مساجد بعد از خود

از عناصر اصلی  میدان صاحب آباد

الگوی طرح ها و نقوش  مسجد گؤی(كبود) و مساجد تاریخی اصفهان(شیخ لطف الله،شاه،جامع)

həsən padişah Yüküncləki(məscidi)

حسن پادیشاه یوكونجلكی (مسجیدی)

این مسجد در محوطه ی بازار دوه چی و میدان صاحب آباد (صاحب الامر) تبریز واقع شده است .
" حاج خلیفه كاتب چلبی "مولف كتاب " جهان نما " دربارهاین مسجد می نویسد : ... جامع السلطان حسن كه از بناهای اوزون حسن پادشاه آق قویونلو استوبه طرز جوامع سلاطین باسنگ تراش و سرب ساخته شده،بنای متین و باشكوهی است. در كنار صفه ی محراب،یك قطعه مرمر بلغمی بزرگ به طول و عرض چند ذرع به دیوار نصب شده و جامع را رونق بخشیده است. سنگ مرمری با چنین ابعاد از نوادر به شمار می رود . " اولیا چلبی " كه در سال 1050 ه . ق از مسجد حسن پادشاه دیدن كرده در توصیف این مسجد می نویسد: " ..این مسجد را سلطان حسن آق قویونلو بنا كرده است ... بنای این مسجد یكی از شاهكارهای هنر معماری است . گنبدهای آن همه كاشی كاری شده و از چهار سو دارای منافذی هستند كه با سنگ های مرمرین مزین و مشعشع گردیده اند. "
او در تشریح تزیینات مسجد می افزاید : " روی هر چهار دیوار این مسجد بزرگ را با اسلیمی ها ، ترنج ها ، گل ها وبوته های گوناگون و كتیبه های متعدد حجاری و گچ بری شده زینت بخشیده اند .. بالای درها و پنجره ها نیز سنگ نبشته هایی با خط ثلث جلی وجود دارد كه بی شباهت به خط زیبای یاقوت مستعصمی نیست . در طرفین محراب این مسجد دو پارچه ستون سنگیِزرد رنگ قرار دارد كه گویا اینها كهربا ست و نظیرشان در هیچ جای دنیا پیدا نمی شود." در وضعیت كنونی مسجد حسن پادشاه ، ازآنهمه سنگِ تراش و رخام و كاشی جز تعدادی اندك باقی نمانده است ، زیرا اوایل قرن حاضر در محل حسن پادشاه ، مسجدی با ستون های چوبی و سقف مسطح برپا شد كه هنوز مورد استفاده اهالی است.

كتیبه های ورودی مسجد حسن پادشاه

http://s1.picofile.com/file/6900798788/hesen_padisah_yazit.jpg

نقش و نگار های مسجد حسن پادشاه

http://s1.picofile.com/file/6900793758/hassan_padishah_mosque_5.jpg

عكس های مسجد حسن پادشاه تبریز

http://s1.picofile.com/file/6900797782/hassan_padishah_mosque_mehr.jpg

http://s1.picofile.com/file/6900789734/hassan_padishah_mosque_2.jpg http://s1.picofile.com/file/6900796776/hassan_padishah_mosque_8.jpg

http://s1.picofile.com/file/6900795770/hassan_padishah_mosque_6.jpg

اوزون حسن كبیر خاقان آق قویونلو ها بانی مسجد حسن پادشاه تبریز

http://s1.picofile.com/file/7260844943/Uzun_Hesen.jpg


دورد قبیرلر (چهار منار - چهار قبر)

مقبره پادشاهان روادی تبریز - گنبد امیر مولا

dörd qəbirlər -rəvvadi padişlari nin Yatıri(məqbərəsi)

روادی پادیشاه لارینین یاتیری (مقبره سی)

این مجموعه حدود 400 الی 500 متر از مسجد جامع تبریز فاصله دارد و شامل مقبره پادشاهان روادی و بقعه یكی از امامزادگان تبریز می باشد

http://s1.picofile.com/file/6960302812/dord_qabr4.jpg

http://s1.picofile.com/file/6960301806/dord_qabr2.jpg

كاشی كاری های دورد قبیرلر تبریز

http://s1.picofile.com/file/6960300800/dord_qabr.jpg


نقاشی های اوژن فلاندن و پاسكال كست فرانسوی از تبریز

مسجد صاحب الامر تبریز

(یكی از بنا های مجموعه صاحب آباد تبریز)

ojən fənlandən nə paskal kest in Təbriz dən olan pitikləri
sahib əl əmirYüküncləki( məscidi)

گنبد و مغازه های صاحب الامر و پل حاجی محمد امین به تصویر كشیده شده است.

http://s1.picofile.com/file/6694539234/saheb.jpg

خانه های اشراف تبریز

http://s1.picofile.com/file/6840764584/old_drawing_house_tabriz2.jpg

http://s1.picofile.com/file/6840825950/old_drawing_house_tabriz.jpg

شاه اسماعیل كبیر

http://s1.picofile.com/file/7260844080/shah_ismayil.jpg


دارالسلطنه تبریز و ارك علیشاه

Təbrizin Ərklət evi (hukumət evi)

تبریزین اركله ت ائوی (حكومت ائوی)

http://s1.picofile.com/file/6694524144/dar_saltene.jpg

 

مجموعه كاخ های  تبریز واقع در استانداری كنونی

Təbrizin saraylar toplantisi

تبریزین سرای لار توپلانتی سی

عمارت عالی قاپو تبریز - استانداری فعلی

Təbrizin ali qapisi

http://s1.picofile.com/file/6694521126/ali_qapu_.jpg

مجلس عروسی اعتضادالسلطنه

عمارت مباركه ناصریه تبریز(كاخ عالی قاپو و شمس العماره تبریز)

http://s2.picofile.com/file/7118761498/ali_qapu2.jpg

http://s2.picofile.com/file/7118761284/ali_qapu.jpg

حرم خانه و گلخانه كاخ عالی قاپو تبریز

این بنا توسط اسعد والا ساخته شده بود

http://s2.picofile.com/file/7118764301/haram_va_golkhana_tabriz.jpg

عمارت حرم خانه كاخ عالی قاپو تبریز

مراسم سلام مظفرالدین میرزا در سال 1300 هجری قمری

http://s2.picofile.com/file/7118763759/haramkhane_salam_mirza.jpg


چندی از نقاشی های دیواری تبریز

Təbrizin duvar da pitik ləri və nəqşiləri

خانه حریری تبریز

نقاشی های اندرونی خانه حریری در خیابان تربیت بن بست نور هاشمی

http://s1.picofile.com/file/7271527418/hariri_evinin_duvar_chizme2.jpg


http://s1.picofile.com/file/7271529565/hariri_evinin_duvar_chizmel.jpg

http://s2.picofile.com/file/7271528381/hariri_evinin_duvar_chizme4.jpg

http://s1.picofile.com/file/7271527846/hariri_evinin_duvar_chizme3.jpg

http://s2.picofile.com/file/7271528709/hariri_evinin_duvar_chizme5.jpg

http://s2.picofile.com/file/7118764622/hariri_ev2.jpg

http://s2.picofile.com/file/7118762468/ev_neqsh.jpg




نقاشی های بقعه سید حمزه تبریز واقع در جنب مقبره الشعرا

http://s2.picofile.com/file/7118767632/seyyed_hamze_pitik.jpg

نقاشی های خانه بهنام تبریز

http://s2.picofile.com/file/7135398167/behnam_house_painting_4.jpg

http://s2.picofile.com/file/7135398488/behnam_house_painting_5.jpg

http://s2.picofile.com/file/7135398060/behnam_house_painting_2.jpg

http://s2.picofile.com/file/7135397846/behnam_house_painting_1.jpg

نقاشی های خانه ی آقای یانس در خیابان فردوسی كوی مهاد میهن(میار میار)

http://s2.picofile.com/file/7118768709/yans_evi.jpg



تبریز بیلیم یوردی

Təbriz bilimyurdi

دانشگاه تبریز - دومین دانشگاه كشور

http://s1.picofile.com/file/6694552312/tebriz_ilk_bilim_yurdi.jpg


تالار ارك تبریز

Təbrizin ərk saloni (aslan və günəş)

آسلان و گونش سالنی

اولین و زیباترین تئاتر ایران

http://s1.picofile.com/file/6840788728/shirvekhorshid.jpg


http://s1.picofile.com/file/6840800800/talar_erk.jpg

http://s1.picofile.com/file/6900834004/talar_ark_tabriz.jpg http://s1.picofile.com/file/6900808848/aslan_ve_gunesh_saloni.jpg http://s1.picofile.com/file/6900836016/talar_erk2.jpg


مدرسه رشدیه تبریز

Təbrizin rüşdiyə oxuli(mədrəsəsi)

تبریزین رشدیه اوخولی (مدرسه سی)

اولین مدرسه ایران به سبك جدید

http://s1.picofile.com/file/6694534204/roshtiye.jpg


ساعات قاباقی - میدان ساعت تبریز

sa'at qabaqi

عكس قدیمی از میدان ساعت تبریز

http://s1.picofile.com/file/6840780680/saat_qabaqi.jpg

عمارت شهرداری تبریز در حال ساخت

http://s2.picofile.com/file/7135399244/saat_qabagi_tabriz.jpg


مسجد جامع تبریز یادگار دوره توركان سلجوقی

از زیباترین مساجد جامع جهان

(قیرخ دیرك لی مسجید - مسجد چهل ستون تبریز)

Təbrizin came Yüküncləki (məscidi)

تبریزین جامع یوكونجلكی (مسجیدی)


http://s1.picofile.com/file/6840708248/butuk_jame_mosq_tebriz.jpg

http://s1.picofile.com/file/6900782692/butuk_masjed.jpg

محراب مسجد جامع تبریز

از زیباترین نمونه های محراب با تزئینات زیبا

came Yükünclək(məscid) inin mehrabi

جامع یوكونجله ك نین (مسجیدینین)محرابی

http://s1.picofile.com/file/6960310860/mehrab.jpg

http://s1.picofile.com/file/6960323938/Photo1330.jpg

http://s1.picofile.com/file/6960314884/Photo1326.jpg http://s1.picofile.com/file/6960317902/Photo1327.jpg


تبریزین شاه گولون دن اسكی بیر گورونتو

عكس قدیمی از شاهگلی تبریز - ائل گلی تبریز

şah göli (el göli)

http://s1.picofile.com/file/6840783698/shahgoli_tabriz.jpg

میدان توپخانه (میدان بانك ملی) تبریز

topxana arali(meydani)

http://s1.picofile.com/file/6694553318/topxana.jpg


مقبره الشعرای تبریز

بزرگترین مجموعه مقبره ها و آرامگاه ها ادیبان ، عارفان و بزرگان كشور

Təbrizin qoşarlar Yatıri (məqbərət ol şo'əra)

تبریزین قوشارلار یاتیری (شاعیرلر مقبره لری) مقبره الشعرا

http://s1.picofile.com/file/6694531186/Poets_tomb_tabriz.jpg


بازار بزرگ تبریز - بزرگترین بازار جهان

بزرگترین مجموعه مسقف جهان

Təbrizin böyük bazari

http://s1.picofile.com/file/6840763578/mozefferiye_tabriz_bazr.jpg


نمونه تزئینات آجری در ورودی مسجد جامع به بازار تبریز
كرپیج بزكلری نین اورنكی جامع یوكونجله كی نین (مسجیدی نین) بازارا اولان گیریشین ده

http://s1.picofile.com/file/6960303818/girish_came_bazar.jpg http://s1.picofile.com/file/6960307842/girish_came_bazar2.jpg


مجموعه خانه های دانشكده معماری تبریز

تبریز كاملترین مجموعه خانه های قدیمی

Təbrizin tikilim(me'mari) bilimkəndi nin evlər toplantisi

تبریزین تیكیلیم(معماری) بیلیم كندی نین ائولر توپلانتی سی(مجموعه سی)

http://s1.picofile.com/file/6840807842/tikinti_yegnaq2.jpg

http://s1.picofile.com/file/6840810860/tikinti_yegnaq.jpg

http://s1.picofile.com/file/6900780680/behnam_evi.jpg



مجموعه كاخ های  باغ شمال تبریز

Təbrizin bağ şomal saraylar toplantisi

عمارت اعتضادیه باغ شمال تبریز

http://s2.picofile.com/file/7118761933/eatezayiye.jpg

عمارت كلاه فرنگی باغ شمال تبریز
مراسم سلام مظفرالدین میرزا در سال 1300 هجری قمری

http://s2.picofile.com/file/7118765050/kolah_farangi.jpg

عمارت نایب السلطنه باغ شمال تبریز

http://s2.picofile.com/file/7118766555/nayebsaltane_bagshomal_tabr.jpg

عمارت باغ صاحب دیوان محمد علی میرزا تبریز واقع در زندان كنونی تبریز
تاریخ عكس به 1300 هجری قمری باز می گردد

http://s2.picofile.com/file/7118769030/zandan_tabriz.jpg


تبریز شهری در دالان تاریخ

Təbriz - geçmişin dalan in da olan ur(şəhr)

تبریز گئچمیشین دالانین دا اولان اور(شهر)

http://s1.picofile.com/file/6900805830/tebri.jpg


تبریز پایتخت فناوری و علمی ایران

شركت چرم و نیروگاه خسروی تبریز اولین كارخانه ایران

http://s2.picofile.com/file/7135397632/800px_Panoramic_view_of_Tabriz_art_uni.jpg


كندیوان - كندوان

مهد تمدن بشری

تبریز بهشت عدن

Kəndivan - Uyqarlıq(təməddon) beşiki

كندیوان : اویقارلیق(تمدن) بئشیكی

http://s2.picofile.com/file/7135398709/kandivan09.jpg

http://s1.picofile.com/file/6840732392/kendevan.jpg

شهر زیرزمینی حیله ور

http://s2.picofile.com/file/7135401505/hilevar06.jpg

درب مسجد صاحب الامر

Sahib əmir Yüküncləkin (məscidinin) qapisi

sahib əmir qapisi dəmir

صاحیب امیر یوكونجلكی نین(مسجیدی نین) قاپی سی

صاحیب امیر قاپی سی دمیر

http://s1.picofile.com/file/6900801806/sahib_amir_qapisi_demir.jpg


تبریز پایتخت مدنیت ایران

http://s2.picofile.com/file/7118766127/madaniyat_tabriz2.jpg

كنسول گری آلمان و آمریكا در تبریز در جشن تاجگذاری

http://s2.picofile.com/file/7118765264/konsullar.jpg

شهربانی تبریز واقع در میدان شهدای كنونی تبریز

http://s2.picofile.com/file/7118768060/shahrbani_tabriz.jpg


تبریز شهر جنبش ها و غیور مردان

ستارخان و باقرخان

http://s2.picofile.com/file/7118767311/sattar_khan_va_baqer_khan.jpg

http://s2.picofile.com/file/7118765692/madaniyat_tabriz.jpg


خیابان تربیت تبریز

Tərbiyət Urami(xiyavani)

تربیت اورامی(خیاوانی) -جاده ابریشم (ایپك یولی)

http://s2.picofile.com/file/7135399458/terbiyet_xiyavani.jpg

http://s1.picofile.com/file/6900803818/Tarbiyat_Street.jpg


قونقای تبریز

اولین قطار شهری ایران

Təbriz qonqa si

افتتاح قونقای تبریز

http://s2.picofile.com/file/7135398923/qonqa_bashlantisi_tabriz.jpg

http://s1.picofile.com/file/6840777662/qonqa_tebriz.jpg

ماكت قونقای تبریز در موزه شهرداری تبریز

http://s2.picofile.com/file/7135399137/qonqa_mini_tabriz.jpg

كلنل محمد تقی خان پسیان تبریزی - اولین خلبان ایرانی

http://s1.picofile.com/file/6840814884/ucaq_ilk_tebriz.jpg


لینك :تاریخ تبریز

اولین های شهر تبریز در تاریخ ایران

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2_%D8%AF%D8%B1_%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86


منابع (قایناق لار): تبریز پنجمین شهر بزرگ جهان

دوموك

http://www.bookofjoe.com/2009/01/the-year-1500-w.html

http://geography.about.com/library/weekly/aa011201d.htm

http://www.all-rankings.com/social-science-sociology-and-demography/r-a51cac763e/top-10-largest-cities-of-the-year-1500-population



آچار سؤزلر : تبریز,

تبریز مهد نقاشی و نگارگری و مینیاتور تركان + عكس

یازار :

+0 به یه ن


آذرقلم: مكتب تبریز اول یا مكتب مغول (قرون ۷ و ۸ ه. ق.) اولین مكتب نگارگری تركان است كه در تبریز پایه‌ریزی شده و به همین دلیل آن را مكتب تبریز نامیده‌اند. این مكتب مصادف با حكومت ایلخانان مغول در ایران است كه مركز خود را تبریز قرار دادند.

 مكتب تبریز اول یا مكتب مغول (قرون ۷ و ۸ ه. ق.) اولین مكتب نگارگریتركان است كه در تبریز پایه‌ریزی شده و به همین دلیل آن را مكتب تبریز نامیده‌اند. این مكتب مصادف با حكومت ایلخانان مغول در ایران است كه مركز خود را تبریز قرار دادند. این مكتب، دوره آغاز ورود عناصر چینی به حوزه‌ی نگارگری  به حساب می‌آید. در این دوره تأثیر نقاشی چینی بر روی نگارگران واضح است.

مكتب نگارگری تبریز

 

مكتب نگارگری تبریز

 مكتب نگارگری تبریز

نگارگری تركان در جهان
تركان بدلیل وسعت جغرافیای حكومتی و تاریخ چند هزار ساله دارای آثار فراوانی در جهان هستند.بدون در نظر گرفتن اقوام پروترك و پروتوترك(اجداد تركان) می توان محدوده ی فرهنگی تركان را از قلب چین تا اروپا و از سیبری تا دل هندوستان در نظر گرفت.همسایگی تركان با اقوام مختلف مثل چینی ها ، هندی ها ، روس ها ، یونانیان ، فارس ها ، اعراب و … باعث ایجاد یك غول فرهنگی غنی در بین تركان شده است و   تركان را به عنوان یك مبادله گر فرهنگی بین اقوام مختلف مطرح كرده است.

Mughal_Empire painting

نقاشی های تركان گوركانی(بابوریان) در هندوستان

نگارگری هندوستان برگرفته از هنر تركان

مكتب نگارگری تبریز

 

مكتب نگارگری تبریز
نگاره ای باستانی از تركان

مكتب نگارگری تبریز


در این میان نگارگری ، نقاشی و مینیاتور نقش برجسته ای دارد.از آثار نقاشی تركان می توان به نگارگری های اویغور ها (قاراخانیان) در چین ، بابوریان (گوركانیان) در هندوستان ، نگارگری های عثمانی و سلجوقی در اروپا و نگارگری های سلجوقیان ، تیموریان ، صفویان و… در ایران اشاره كرد.

شهر نقاشی های تركان باستان tun_huang
مكتب نگارگری تبریز

شهر باستانی تركان  با نگاره های زیبا idikut

مكتب نگارگری تبریز
نقاشی های Khara khota
نقاشی های شهر باستانی خاراخوتا (قارا خوتا) با تاریخ چند هزار ساله

مكتب نگارگری تبریز

نقاشی های bezeklik
شهر بزكلیك تركستان شرقی

مكتب نگارگری تبریزمكتب نگارگری تبریز

نقاشی های تورپان turpan

مكتب نگارگری تبریز

نقوشی از تركان باستان در اروپا
نقشی از تركان اتروسك در ایتالیا

مكتب نگارگری تبریز

نقشه ی امپراطوری تركان در كتاب دیوان الغات ترك

مكتب نگارگری تبریز
نگارگری و مینیاتور ایران و آذربایجان و تركان

نگارگری و نقاشی  در ایران معمولا با تركان و سلسله های ترك زبان شناخته می شود.با جرات می توان گفت تمامی مكاتب نگارگری ایران برگرفته از تركان می باشد.
در آذربایجان   از تمدن های باستانی (ماننا ، اورارتو ، ایشغوز و…) آثار هنری فراوانی بدست آمده است. مثل جام سولدوز و آجر های قالایچی
آجرهای نقاشی شده قالایچی شاهین دژ
(نكته جالب اینجاست كه این آجرها در منطقه ای با اسم تركی قالایچی كه مرتب با این رنگكاریها می باشد كشف شده اند)

مكتب نگارگری تبریز

آثار هنری شهر مراغه مربوط به دوران ایلخانی

مكتب نگارگری تبریز

مینیاتور دده قورقود

مكتب نگارگری تبریز
برای اولین بار در تاریخ ایران مصور سازی كتب به شكل كارگاهی و در مجموعه‌ای به نام ربع رشیدی تبریز كه به همت خواجه رشد الدین فضل الله بنا شده بود به انجام می‌رسید.  در مكاتب نقاشی ایران  تبریز نقش برجسته ای دارد. مكتب های نقاشی ایران عبارتند از

۱-مكتب سلجوقی
این مكتب را تركان سلجوقی پدید آورده اند و در بین ایران و تركیه و كشورهای منطقه مشترك است.

 

نقاشی های امپراطوری عثمانی

مكتب نگارگری تبریز

مكتب نگارگری تبریز

مكتب نگارگری تبریز

 

 ۲-مكتب تبریز اول

این مكتب در سلسله های ایلخانان، جلایریان،  قراقوینلو و آق‌قوینلو و صفویان بوجود آمده است.وجه اشتراك این سلسله ها ترك بودن آنها و یكسان بودن پایتختشان در تبریز است.

۳-مكتب جلایری یا تبریز-بغداد
این مكتب نیز مانند دیگر مكاتب با دخالت مستقیم تركان و تبریز پدیدار گشته است.

۴-مكتب هرات
این مكتب توسط تركان تیموری در هرات پدید آمده است.هرات یكی از پایتخت های تركان تیموری بوده است.نكته جالب این است كه برخی از شاهان تیموری متولد آذربایجان هستند.مثل الغ بیگ (اولوغ بیگ) شاه دانشمند ، شاعر و منجم كه متولد آذربایجان(زنجان) می باشد

۵-مكتب كمال‌الدین بهزاد (هرات ۲)
این مكتب نیز توسط تركان تیموری در هرات پدید آمده است.البته باید اشاره كرد كه مقبره كمال‌الدین بهزاد در باغ دو كمال تبریز می باشد.
باغ دو كمال تبریز مقبره كمال الدین بهزاد و كمال الدین خجندی

مكتب نگارگری تبریز

 


6-مكتب تبریز دوم یا اصفهانی
این مكتب در تبریز با قدرت گرفتن صفویان در زمان شاه اسماعیل بوجود آمده است.

مینیاتور اصفهانی با اشعار تركی

مكتب نگارگری تبریز

نقاشی های چهل ستون اصفهان یادگار تركان صفویه

مكتب نگارگری تبریز

مكتب نگارگری تبریز

در مكتب اول تبریز:

چهره‌ها، نحوه نمایش طبیعت مثلاً ترسیم تنه پیچیده و گره‌دار درختان و صخره‌های تیز و دشت‌های بریده و ابرهای مواج، مراعات نسبت‌ها، دقت در رسم گیاهان و اعضای بدن حیوانات، و تحرك و جنبش بیشتر در نمایش صحنه‌ها به جای آرامش و سكون موجود در نقاشی سنّتی ایرانی در این مكتب دیده می‌شوند.

از سوی دیگر، استفاده از نقوش تزیینی هنر ایرانی مانند نقوش هندسی كاشی‌كاری، و اعتبار بخشیدن به معماری ایرانی به عنوان اصلی‌ترین جانمایه كار و بازنمایی روح ملی، تقلید صرف از هنر چینی را نفی می كند.

هنرمندان ایرانی در عین پذیرش عناصر تازه كه به آثار آنان جلوه‌ای نو و تحركی بیشتر می‌بخشید، این عوامل را با شیوه سنتی نگارگری ایرانی چنان آمیختند كه به سختی می‌توان این عناصر تازه را در میان تاروپود هنر سنّتی تمیز داد. در واقع، آمیختن این عناصر جدید به شیوه‌ای كاملاً ایرانی انجام پذیرفت؛ به طوری كه لطمه‌ای به تداوم هنر نگارگری ایرانی وارد نكرد.

مكتب تبریز در دوره ایلخانان، بیشتر با عنوان سبك مغولی و گاه سبك رشیدیهمعرفی شده است.

رشیدالدین، جامع التواریخ، مكتب ایلخانی، كتابخانه دانشگاه ادینبورو، جلوس سلطان لهراسب در بلخ، آثاری هستند كه در مكتب تبریز خلق شده‌اند.

از محصولات دیگر كارگاه‌های تبریز، شاهنامه دموت است كه نگاره‌های آن توسط چند نقاش اجرا شده است و هم اكنون تنها چند تصویر پراكنده از آن باقی است. در نگاره‌های شاهنامهٔ دموت سنت‌های ایرانی و بین‌النهرینی پیش از مغول با سنت‌های خاور دور آمیخته شده‌اند. تصویرگران شاهنامه دموت تمایلی به نشان دادن حالات عاطفی انسان و تجسم حجم و عمق نشان می‌دهند كه در سنت نقاشی ایرانی بی‌سابقه است. شاهنامهٔ دموت را می‌توان نقطهٔ اوج پیشرفت نقاشی عهد ایلخانی دانست.

تصاویر یك نسخه مصور كلیله و دمنه نمونه دیگری از آثار مكتب تبریز است كه در آن عناصر منظره طبیعی تنوع قابل ملاحظه‌ای یافته‌اند.

از نگارگران این دوره می توان از احمدِ موسی، امیر دولتیار، مولانا ولی‌الله و محمدعلی توسی كاتب نام برد.

در مكتب دوم تبریز:

شاه اسماعیل در سال ۹۱۶ هجری قمری بر خاندان شیبانی تسلط یافت و حكومت خاندان صفوی راتشكیل داد. او پایتخت را از هرات به تبریز منتقل كرد و هنرمندان و صنعت گران را از گوشه كنار كشور به آنجا دعوت كرد. ایران در دوران سلطنت پادشاهان صفوی به اتحاد و یكپارچگی و عظمت دست یافت. شاه اسماعیل صفوی, استاد كمال الدین بهزاد را كه در عهد تیموری پرورش یافته بود به تبریز دعوت كرد و او را به سرپرستی گروهی از نقاشان و خوشنویسان، رنگ كاران و صحافان و… برگزید. این گروه حركت فرهنگی و هنری مكتب تبریز را بوجود آوردند.

این شیوه ی نوین، از تركیب سنت نقاشی تبریز در دوره مغول و مكتب هرات و روش شخصی بهزاد پدید آمد.

یكی از آثار معروف این دوره شاهنامه شاه طهماسب نام داشت كه دارای دویست و پنجاه و هشت تصویر به شیوه مكتب تبریز از آثار سلطان محمد, میرك نقاش, میر سید علیو… است كه در دوران ریاست بهزاد و پس از آن در تبریزاجرا شد

 

شاه اسماعیل در سال ۹۰۶ ه.ق پس از شكست دادن آق‌قویونلوها تبریز را به پایتختی برگزید. كتابخانه سلطنتی آق‌قویونلوها در اختیار او قرار گرفت و هنرمندانی كه در كتابخانه آق‌قویونلوها كار می كردند به خدمت او در آمدند.

شاه اسماعیل آن‌ها را به ادامه كارهای هنری كه در دست داشتند، واداشت. یكی از هنرمندان برجسته مكتب تركمان تبریز، سلطان محمد تبریزی بود كه به خدمت شاه اسماعیل درآمد و از این زمان به بعد یكی از پایه‌های محكم مكتب جدیدالتأسیس تبریز دوره صفوی شد.

شاه اسماعیل در سال ۹۱۶ ه. ق به هرات حمله برد و آنجا را به تصرف خود درآورد و سنت و دستاوردهای غنی و شكوهمند مكتب هرات دوره تیموری را به ارث برد. او از قرار معلوم بعضی از آثار نفیس و كتب ارزشمند مكتب هرات را به تبریز منتقل كرد.

شاه اسماعیل سپس فرزند دو ساله خود تهماسب میرزا را همراه یكی از امیران قزلباش، حاكم هرات كرد. تهماسب سپس فرزند دو ساله خود تهماسب میرزا در هرات زیر نظر استادان برجسته به فراگیری نقاشی و خطاطی پرداخت. او پس از گذراندن هشت سال در هرات به تبریز بازگشت و در سال ۹۳۰ ه. ق به سلطنت رسید. ظاهراً او همراه خود شماری از هنرمندان مكتب هرات از جمله كمال‌الدین بهزاد را به تبریز آورد. شاه اسماعیل در سال ۹۲۸ ه. ق فرمان كلانتری كتابخانه را به نام بهزاد صادر و او را سرپرست كتابخانه سلطنتی كرد.

شاه تهماسب كه شیفته نقاشی و خطاطی بود پس از رسیدن به سلطنت به حمایت از این هنرها پرداخت و هنرمندان زیادی از مكتب هرات و تركمان را در پروژه‌های شكوهمند كتاب آرایی به كار گرفت و بدین ترتیب آثار مكتب تبریز دوره صفوی پدیدار شد و مكتب تبریز كه یكی از مكاتب درخشان هنر نگارگری ایران است شكل نهایی خود را پیدا كرد و آثار شكوهمندی چون شاهنامه شاه تهماسبی و خمسه نظامی شاهی را تولید كرد.

پس از بقدرت رسیدن شاه اسماعیل هنرمندان در تبریز گرد آمدند و در كتابخانهٔ سلطنتی كه ریاست آن را بهزاد بعهده داشت به فعالیت پرداختند . قاسم علی شیخ زاده و میرك كه همراه بهزاد از هرات به تبریز آمده بودند شیوه ای را بنیاد گذاشتند كه بر دوش بهزاد و شاگردانش بود. شهرت بهزاد هنرمندان پس از خود را تحت تاثیر قرار داد و بسیاری آثار خود را با نام و امضای او ارائه می دادند. شاه تهماسب از اوان كودكی به فرا گیری خط و نقاشی پرداخت وطراحی نزاكت قلم را به مرتبه كمال رسانید .او در جوانی استادان معروف را گرد آوری كرد ولی در اواخر عمر به این هنرمندان توجه كمتری داشت به طوری كه بسیاری از آنان دردربار ابراهیم میرزا در مشهد گرد آمدند وسبكی دیگر را به وجود آوردند.

خصوصیات

یكی از مشخصه‌های نقاشی مكتب تبریز دوران صفوی وجود علامت یا شكلی شبیه میله كوچك قرمزی است كه بر روی عمامه‌ها نقش شده است. این علامت و عمامه‌های دوازده تركی از نشانه‌های شیعیاندوازده امامی طرفدار شیخ صفی الدین اردبیلی بود كه در ابتدای دوران صفوی متدوال گردید ولی بعد از وفات شاه طهماسب دیگر در تصاویر دیده نشد.

نقاشان مكتب تبریز سطح تخت نقاشی را شكستند و تركیب بندیهای چند سطحی آفریدند .همه چیز آكنده از حركت و جنبش بود رنگها درخشان و پركشش و حالت مورد نظر را به وجود می آورد.

از مشخصه‌های نقاشی دورهٔ صفوی لباس و پوشش سر اشخاص است. یكی از نقاشان بزرگ این دوران استاد محمدی استاد طراحی با قلم بود. از مشخصات آثار او تصویر اشخاص بلند قامت با صورت گرد و كوچك و واقع بین بود در ترسیم مناظر زندگی در نواحی روستانی است. او از جمله كسانی است كه بر روی نگارگران پس از خود تاثیر بسزایی داشته است و او را استاد رضا عباسی می نامند. در همین دوران چند نگار گر دیگر با اسامی شبیه نام استاد رضا عباسی می زیسته اند.توجه رضا عباسی به خود انسان بیشتر از فضای اطراف اوست. این نكته حتی در تأكید پرداخت اودر شكل انسان نسبت به زمینه‌های ساده ای كه در آثارش استفاده كرد، كاملاً روشن است. ظرافت كارهای دورانی جوانی رضا عباسی، یاآور و احیا كننده سنتهای متزلزل نسل قبل نقاشان صفوی در دربار شاه تهماسب بود ولی در اواخر، طرحهای او تحت تاثیر تجارب زندگی اشرافی زمان خود و گذشت عمر، لطافت خود را از دست داد و خشن شد.موضوعات او بیشتر از بین افراد طبقات پایین جامعه انتخاب شده و از طرف دیگر نفوذ و رواج نقاشی اروپایی در آثار این استاد بی تاثیر نبوده است.

شاگردان زیادی نزد او تربیت یافتند كه هر كدام سبك و روش وی را ادامه داده اند كه مهمترین آنها عبارتند از: محمد شفیع عباسی، افضل الحسینی، محمد معین مصوّر، محمد علی، محمد یوسف و محمد قاسم. از این زمان به بعد، نقاشی دیگر در خدمت كتاب آرایی نیست و شكلی مستقل به خود می گیرد. این نكته در آثاری كه از هنرمندان به اروپا رفته آشكارتر است. از معروفترین این هنرمندان محمد زمان نام دارد. نقاشی‌های او كاملاً بر اساس نقاشی غربی است. موضوع نقاشیهای محمد زمان در مواردی، رابطه ای با فرهنگ اسلامی – ایرانی ندارد. اما در مواردی هم جنبه‌های فرهنگی زمان خود نظر داشته است، كه از جمله آنها تصاویری است كه بر مبنای ادبیات فارسی كشیده است.

اما یك تفاوت بین آثار محمدزمان و دیگران وجود دارد، و آن گرایش به اصول طبیعت پردازی است، یعنی بعد نمایی، سایه پردازی و غیره، از این رو، در آثار محمد زمان دیگر نه غنای رنگهای شفاف و تخت بهزاد را می توان دید، و نه ظرافت و سرزندگی خط‌های رضا عباسی را.

در دوره صفوی در پی تماس‌های مكرر ایرانیان و اروپائیان ابداعاتی بروز نمود و موجب تحول در هنرهای تجسمی ادوار پس ازخود گردید.”از ویژگی‌های نقاشی‌های صفوی، وابستگی و همانندی‌های سبك‌شناسی در نقاشی‌های نسخ خطی و دیوار نگاره هاست. به نحوی كه بررسی و مطالعه هر كدام، شناخت آثار گروه دیگر را در پی خواهد داشت.
در ادامه به بررسی چند مینیاتور تبریزی می پردازیم.
مینیاتور تبریز با شعر تركی

مكتب نگارگری تبریز

چند مینیاتور دیگر تبریزی

مكتب نگارگری تبریز

مكتب نگارگری تبریز

مینیاتور غازان خان

مكتب نگارگری تبریز

نقشه شاردن از تبریز

مكتب نگارگری تبریز

مینیاتور مطراقچی از تبریز

مكتب نگارگری تبریز

نقاشی قدیمی از بازار تبریز

مكتب نگارگری تبریز
نقاشی های قدیمی از ارك علیشاه و دوه چی قاپیسی

مكتب نگارگری تبریز

نقاشی قدیمی از غازانیه (شام قازان)

مكتب نگارگری تبریز

نقاشی های پتگر از تبریز
نقاشی از بازارچه صاحب الامر(صاحیب امیر)

مكتب نگارگری تبریز

نقاشی از محله گزیران(گازران)

مكتب نگارگری تبریز
نقاشی محله سرچشمه

مكتب نگارگری تبریز

نقوش طلایی گؤی مسجید(مسجد كبود) تبریز

مكتب نگارگری تبریز

نقاشی های خانه حریری تبریز

مكتب نگارگری تبریز

نقاشی های خانه ی بهنام تبریز

مكتب نگارگری تبریز

مكتب نگارگری تبریز

مكتب نگارگری تبریز

نقاشی های مقبره سید حمزه تبریز

مكتب نگارگری تبریز

نقاشی های مسجد استاد شاگرد

مكتب نگارگری تبریز

نقاشی های خانه یانس
مكتب نگارگری تبریز



آچار سؤزلر : تبریز,

شرح یك غزل تركی از صائب تبریزی

یازار :

+0 به یه ن

 دكتر حسین محمدزاده صدیق

نه احتیاج كی ساقی وئره شراب سنا،

كی اؤز پیاله‌سینی وئردی آفتاب سنا.

 

واژه‌شناسی

نه احتیاج nə ehtiyāc [شجـ .] (= چه نیازی است؟ احتیاجی نیست.) مركب از دو جزء: 1. نه nə[اد.]: در معنای كدام چیز. 2. احتیاج ehtiyāc [اِمصـ . عر.]: (= نیازمندی، نیاز، نداشتن چیزی كه مطلوب یا لازم است، ضروری، لازم.) كی ki[حر.] در تركی به عنوان حرف تأویل به كار می‌رود. در این بیت تأویل به مصدر اصلی شراب دادن دارد و نیز میان دو جمله‌ی اصلی و پیرو نقش ربط توصیل و توضیحی دارد. ساقی sāqi [صـ .، اِ. عر.] (= آن كه شراب در پیاله می‌ریزد و به دیگری می‌دهد. در این مصراع، ساقی نهاد و فاعل است.) وئره verə [فـ.] (= بدهد.) صیغه‌ی سوم شخص مفرد فعل مضارع التزامی از مصدر وئرمك vermək در معنای رسانیدن چیزی به كسی و یا جایی. شراب  şərāb [ا. عر.] (= می؛ باده؛ خمر.) سنا səna [ع.ا.] (= به تو، برای تو، به خاطر تو.) ضمیر منفصل دوم شخص مفرد در حالت مفعولٌ‌به. مركب از: 1. سن sən [ضـ .]: (= تو.) 2. ـه/ ـا ə / a [پی. افـ .]: دو شكلی نشانه‌ی تصریف اسم و ضمیر و صفت در حالت مفعولٌ به و گرایش به فعل. اؤز öz [ضـ.] (= خود، خویش.) ضمیر مشترك. پیاله‌سینی piyāləsini [ع.ا.] (= پیاله‌ی خود را.) حالت مفعولی اسم تصریف شده در حالت ملكی. مركب از: 1. پیاله piyālə[ا. فا.]: (= ظرف كوچك به شكل كاسه برای نوشیدن شراب.) 2. - سی si[پی. افـ .]: نشانه‌ی مالكیت در تصریف اسم. مركب از: الف. - س s [م. و.]: آواك میان واكی. ب. - ی i [پی. افـ .]: نشانه‌ی تصریف اسم در حالت اضافه‌ی ملكی و نسبت. 3. - نی ni[پی. افـ .]: نشانه‌ی مفعولی در تصریف اسم. مركب از: الف. - ن  n [م. و.]: آواك میان واكی. ب. - ی i [پی. افـ .]: نشانه‌ی تصریف اسم در حالت مفعولی. وئردیverdi [فـ .] (= داد.) صیغه‌ی سوم شخص مفرد فعل ماضی از مصدر وئرمك vermək. آفتابāftāb [اِ. فا.] (= خورشید، شمس، نوری كه از خورشید بر زمین می‌تابد؛ مجـ. از زن زیباروی و معشوق سپید چهره و یا سرخ و سفید.) در این مصراع آفتاب، نهاد و فاعل است.

 شعر تركی از صائب تبریزی

زیبایی‌شناسی

1. مراعات نظیر: ساقی/ پیاله/ شراب. 2. استعاره: الف. پیاله (استعاره از چشم.) ب. آفتاب (استعاره از معشوق.) 3. جاندارانگاری: پیاله دادن آفتاب. 4. قیاس: شراب ساقی به درد عاشق نمی‌خورد؛ زیرا كه او از شراب چشم معشوق مست است و این دو با یكدیگر قابل قیاس نیستند. بدین گونه ساقی و شراب در مقایسه با معشوق و چشم او تحقیر می‌شوند.

معادل‌سازی

1. شراب دادن ساقی به شخص و مست شدن از آن (تصویر عینی). 2. مست شدن عاشق از چشم معشوق (تصویر ذهنی).

  شراب لعلی اوچون تؤكمه آبرو، زنهار،

كی دمبدم لب لعلین وئریر شراب سنا.

 

واژه‌شناسی

لعل lə'l [اِ. عر.] نام سنگی معدنی و مجـ. به معنای سرخ. اوچون üçün (اد.) (پیش از افعال و حالات فاعلی، مسندٌالیهی و مالكیت اسماء و ضمایر شخص، اشاره و رجعی آید) 1. معنای سببیّت دهد. ◄ درس اوخوماغی اوچون. 2. هدف و آرزو را رساند. ◄ سنی گؤرمك ~ گلدیم. 3. در راهِ. ◄ وطن ~  اؤلمك. 4. برایِ، به خاطرِ. ◄ اؤزوم ~. 5. تعلق و اختصاص به چیزی را رساند. ◄ بو درمان دیش~ دور. 6. برابری و ارزش مقدار چیزی را رساند. ◄ بیر كیلو آلما ~ مین تومن ایستیر! 7. رابطه و نسبت میان دو امر را رساند. ◄ كیم ~  اؤلورسن؟ • الله ~ : تو را خدا. • اؤزو ~ بیر آدام اولماق: برای خود كسی بودن. تؤكمه tökmə [فـ .] نهی از مصدر تؤكمك tökmək در معنای ریختن. جاری كردن و پخش و پراكنده كردن. آبرو ābru [اِ. فا.] (= ارج و احترام و اعتباری كه فرد در نظر دیگران دارد، عزت، حرمت، حیثیت.) زنهار zinhār [شجـ . فا.] (= هان، آگاه باش!) كی ki [حر.] در این جا حرف «كه» حرف تعلیل است كه در جمله‌ی مركب می‌آید و پیرو و پایه را به هم وصل می‌كند. دمبدم dəmbedəm [قـ . فا.] (= لحظه به لحظه؛ لحظه‌ای پس از لحظه‌ی دیگر.) لب لعلین lə'lineـləb  [تر. وصـ . اضـ .] مركب از سه جزء: 1. لبləb  [أ. فا.]: موصوف. 2. ـِeنشانه‌ی تركیب اضافی در فارسی. 3. لعل  lə'l[أ. عر.]: صفت. 4. - ‌ین/ ین/ ون/ ونin / in /un /ün  [پی. افـ .]: پی‌افزوده‌ی چهار شكلی نشانه‌ی اضافه‌ی ملكی در دوّم شخص مفرد. وئریر verir [فـ .] (= می‌دهد) صیغه‌ی سوم شخص مفرد فعل مضارع اخباری از مصدر وئرمك vermək.

 

زیبایی‌شناسی

1. اضافه‌ی تشبیهی: الف. شراب لعل. ب. لب لعلین. 2. امر و نهی: تؤكمه آبرو! 3. بشارت و اظهار انبساط: دمبدم لب لعلین وئریر شراب سنا. 4. حذف نهاد: در مصرع اول به جهت تقلیل و تحقیر گزاره و تأكید بر حقارت آن، نهاد (فاعل) حذف شده است. 5. ردّالقافیه و ردّالعجز علی الصدر: شراب.

 

معادل‌سازی

1. آبروریزی به خاطر شراب‌خواری (تصویر عینی). 2. شراب‌ریزی لب لعل معشوق (تصویر ذهنی).

اگر اورام داشا پیمانه‌نی، كئچر ساقی،

شرابدان نئچه گؤز تیكسه هر حُباب سنا.

 

واژه‌شناسی

اگر əgər [اد. فا.] برای شرط به كار می‌رود، چنآن چه، هرگاه، ولو، هرقدر، هرچند. اورام uram [فـ .] صیغه‌ی اول شخص مفرد از مضارع التزامی از مصدر اورماق urmaq (= وورماق) در معنای: چیزی را با فشار به جایی كوبیدن. داشا daşa [ع.ا.] در حالت مفعولٌ‌به مركب از دو جزء: 1. داش daş[إ.]: (= سنگ.) 2. ـه/ ـا a/ә [پی. افـ .]: →. پیمانه‌نی peymānəni [ع.ا.] حالت مفعولی اسم، مركب از اجزاء: 1. پیمانه peymānə [إ. فا.]: (= جام شراب.) 2. - ‌نـی ni [م. و.]: →. كئچر keçər [فـ .] (= می‌گذرد) صیغه‌ی شخص مفرد فعل مضارع گسترده از مصدر كئچمك keçmək (=گذشتن.) شرابدان şәrābdan [ع.ا.] در حالت مفعولٌ‌عنه، مركب از: 1. شرابşәrāb  [إ.]: →. 2. دان/ دن dan/ dən [پی. افـ .]: نشانه‌ی تصریف اسم در حالت مفعولٌ‌عنه و انفكاك از فعل. نئچه گؤزneçə göz [تر. وصـ .]مركّب از دو جزء: 1. نئچه neçə [صـ .]: صفت مبهم در معنای تعداد نامعلوم و نامعیّن و كلمه‌ای برای پرسش از كمیّت. 2. گؤز göz [إ.]: موصوف (= چشم.) تیكسه tiksə [فـ .](= اگر نگاه كند.) صیغه‌ی شرطی سوم شخص مفرد از مصدر تیكمك  tikməkدر معنای ثابت و بی‌حركت نگه‌داشتن. در این جا به صورت جزیی از فعل مركب لازم گؤز تیكمك tikmək göz مجـ.: در معنای با دقت به چیزی یا كسی نگاه كردن، خیره شدن، چشم دوختن.مركب از: 1. تیك tik[فـ.]:.بن فعل. 2. سه sə[پی. افـ .]:پی‌افزوده‌ی شرطی. هر حُبابhər hübāb [تر. وصـ .]مركّب از دو جزء: 1. هر hər [صـ . پیشـ .]:به عنوان صفت پیشین، حكمی را برای موصوف (حباب) به طور عام و فراگیر بیان می‌كند. 2. حُباب  hübāb[إ. عر.]: (= برآمدگی ناپایدارِ شفافِ كروی كه بر اثر به هم خوردن یا كف كردن آن ایجاد می‌شود.)

 

زیبایی‌شناسی

1. تناسب: پیمانه/ ساقی/ شراب. 2. حذف نهاد (فاعل): در مصرع اول به جهت معروف بودن. 3. جاندارانگاری: شرابدان نئچه گؤز تیكسه هر حباب سنا.

 

معادل‌سازی

1. بر سنگ زدن پیمانه (تصویر عینی). 2. چشم دوختن حباب شراب به چهره‌ی معشوق (تصویر ذهنی).

قوروتما ترلی عذارین ایچینده باده‌ی ناب،

كی گول كیمی یاراشیر چهره‌ی پر آب سنا.

 

واژه‌شناسی

قوروتما qurutma[فـ.] فعل نهی از مصدر قوروتماق qurutmaq در معنای آب و رطوبت چیزی را گرفتن و از بین بردن طراوت چیزی، خشك كردن و خشكانیدن. مركب از: 1. قوروت ‌qurut [فـ.]: بن فعل. 2. - ما/ مه ma/mə [پی. افـ .]: پی‌افزوده‌ی تصریفی نهی‌ساز. ترلی عذارین tərli izārın [تر. وصـ . اضـ .] (= گونه‌ی عرق كرده‌ی تو) مركب از دو تركیب: 1. ترلی tərli [تر. وصـ .]: (=عرق كرده) مركب از دو جزء: الف. تر tər [إ.]: (= قطرات شور، چسبناك و بی‌رنگ كه از منفذهای پوست بدن تولید می‌شود، عرق.) ب.- لو/ لو / لی / لی lu/ lü/ li/ lı [پی. افـ .]: پی‌افزوده‌ی چهار شكلی صفت‌ساز، نشانه‌ی اتّصاف از اسم. 2. عذارین izārın [تر. اضـ .]: (= رخسار تو) مركب از دو جزء: الف. عذار izār [إ. عر.]: (= كنار صورت، نزدیك گوش كه موی بناگوش بر آن می‌روید، چهره، رخسار.) ب.- ین ın [پی. افـ .]: →. ایچینده içində [قـ .] (= در داخل آن) مركب از سه جزء: 1. ایچ iç [إ.]: (= داخل، درون.) 2. ین in [پی. افـ .]: →. 3. دا/ ده da/də[پی. افـ .]: نشانه‌ی مفعول‌ُ فیه، پی‌افزوده‌ی چهار شكلی. باده‌ی ناب bādey-e nāb [تر. وصـ . فا.] (= شراب و می خالص.) موصوف و صفت مركب از: 1. باده bāde [إ. فا.]: (= آشامیدنی مست كننده، شراب، می.) 2. ی y [م. و.]: آواك میان دو واكه؛ پس از كلمه‌ی مختوم به واكه. 3. ـِe→. 4. ناب nāb [صـ . فا.]: (= تركیب شده با ماده‌ی دیگر، خالص.) در این جا، صفت باده در معنای زلال، صاف و گیرا. گول كیمی gül kimi [تر. تشـ .] (= مانند گل، بسیار زیبا.) مركب از: 1. گول gül [إ.]: بن مصدر گولمك gülmək (= خندیدن) كه در نقش اسم به كار می‌رود، عموماً به هر نوع گل و شكوفه و خصوصاً به گل سرخ محمدی اطلاق می‌شود. 2. كیمی kimi [اد.]: (= مانند، مثل.) یاراشیر yaraşır [فـ .] صیغه‌ی سوم شخص مفرد از مضارع همان زمانی در معنای مناسب است، زیبنده است از مصدر یاراشماق yaraşmaq (= مناسب بودن.) چهره‌ی پرآب çehrey-e porāb [تر. وصـ . فا.] مركب از: 1. چهره çehre [إ.فا]: (= روی، صورت.) 2. - ی  y [م. و.]: →. 3. ـِe→. 4. پرآب porāb [صـ. فا.]: (= آب‌دار، دارای قطرات آب و شبنم.)

 

زیبایی‌شناسی

1. نهی با غرض تمنّا: قوروتما! (= خواهش دارم خشك نكن!) 2. تركیب وصفی: الف. ترلی عذارین. ب. چهره‌ی پرآب. 3. تشبیه: عذار به پیاله‌‌ی شراب، چهره‌ی خیسِ پر آب به گل پر از شبنم. 4. استعاره: باده‌ی ناب استعاره از دانه‌های عرق. 5. جناس زاید: آب و ناب. 6. حسن تعلیل: قوروتما! چونكو چهره‌ی پرآب گول كیمی سنه یاراشیر.

 

معادل‌سازی

1. خشك كردن عرق رخسار (تصویر عینی). 2. زیبنده بودن رخسار پرآب معشوق به مانند گل (تصویر عینی).

شرابدان نه عجب اولماسان اگر سرخوش،

بو دوزلو لبلر ایلن نئیله‌سین شراب سنا.

 

واژه‌شناسی

نه عجب nə əcəb [شجـ .] (= چه عجب، چه جای تعجب دارد!) مركب از: 1. نهnə  [صـ.]: این جا در معنای «چه» به عنوان صفت مبهم به كار می‌رود. 2. عجب əcəb [شجـ . عر.]: (= جای تعجب دارد. مایه‌ی شگفتی و تعجّب، عجیب.) اولماسان olmasan [فـ .] (= نشوی) صیغه‌ی شرط دوم شخص مفرد از مصدر اولماق olmaq (= شدن.) سرخوش sərxoş [صـ . فا.] (= مست.) بو دوزلو لبلر bu duzlu ləblər [تر. وصـ .] (= با این لبان نمكین) مركب از: 1. بو bu [صـ .]: به تنهایی ضمیر اشاره به نزدیك است در مقابل او/ اول o/ olضمیر اشاره به دور و شو/ شول şo/ şolضمیر اشاره به غیر نزدیك و غیر دور. 2. دوزلو duzlu [صـ .]: مركب از: الف. دوز duz [إ.]: (= نمك). ب.- لو lu [پی. افـ .]: →. 3. لبلر ləblər (= لب‌ها) صورت جمع واژه‌ی لب، مركب از: الف. لب ləb [إ. فا.]: →. ب.- لر/ لار lər /lar [پی. افـ .]: نشانه‌ی دو شكلی جمع.  ایلن ilən [اد.] (= با) نشانه‌ی تصریفی حالت مفعولٌ‌‌معه. نئیله‌سین neyləsin [فـ .] (= چه كند؟) صیغه‌ی سوم شخص مفرد مضارع التزامی از مصدر مركب نئیله‌مك neyləmәk (= نه + ائیله‌مك.). 

 

زیبایی‌شناسی

1. ردّالعجز علی الصدر: شراب. 2. حذف نهاد: در مصراع اول. 3. موصوف و صفت: دوزلو لبلر. 4. جاندارانگاری: در مصرع دوم، شراب بو دوزلو لبلر ایلن نئیله‌سین؟ 5. تكرار: قافیه‌ی شراب.

 

معادل‌سازی

1. مست شدن از شراب (تصویر عینی). 2. تأثیر نكردن شراب در مقابل تأثیر لب‌های نمكین (تصویر ذهنی).

بو آتشین اوز ایلن، كیم دوتار سنین اته‌گین،

حلال ائلر قانینی یا یوتر كباب سنا؟

 

واژه‌شناسی

آتشین اوز   ātəşin üz [تر. وصـ . فا. تر.] (= چهره‌ی فروزان و نورانی) مركب از: 1. آتش  ātəş [إ.]: لغت تركی دخیل در فارسی. 2. ین in [پسـ.]: پسوندی كه در فارسی از اسم، صفت می‌سازد و یحتمل كه دخیل از تركی باشد. 3. اوز  üz[إ.]: (= رو، صورت، رخسار.) كیم kim [ضـ.] ضمیر مبهم (= چه كسی؟ كه؟) دوتار tutar [فـ.] صیغه‌ی سوم شخص مفرد فعل مضارع گسترده از مصدر توتماق tutmaq (= گرفتن، چنگ زدن.) مركب از: 1. دوت dut [فـ.]: بن فعل. 2. آر/ ار ar / ər [پی. افـ .]: نشانه‌ی تصریفی مضارع گسترده. اته‌گین ətəyen [تر. إضـ.] (= دامن تو) مركب از: 1. اتك ətək [إ.]: (= دامن.) 2. - گین gin[پی. افـ .]: (گ+ این). در این تركیب آواك پایانی اسم در اختلاط با واكه‌ی آغازین پی‌افزوده نرم‌تر شده و تبدیل به /گ/ شده است. حلال ائلر  həlāl elər[ فـ . مر.] صیغه‌ی سوم شخص مفرد مضارع گسترده (= حلال می‌كند) مركب از: 1. حلال həlāl [صـ . عر.]: ویژگی آن چه به اجرا درآوردن و عمل به آن جائز باشد. 2. ائلر elər [فـ .]: صیغه‌ی سوم شخص مفرد مضارع گسترده از مصدر فعل معین ائله‌مك eləmək (= كردن.) قانینی qanını [ع.ا.] در حالت تصریف اضافی و مفعولی (= خون خود را) مركب از: 1. قان qan [إ.]: (= خون.) مجـ .: كُشتن. 2. - ی i[پی. افـ .]: →. 3. ن n [م. و.]: →. 4. - ی i[پی. افـ .]: →. یا yā [حر.] نشانه‌ی همپایگی و تقابل میان دو كار «حلال كردن خون» و «كباب شدن».یوتر yütər [فـ .] صیغه‌ی سوم شخص مفرد مضارع همان زمانی از مصدر یوتمك yütmək (= رسانیدن و تسلیم كردن.) كباب kəbāb [إ. عر.] (= سوخته، بریان.)

 

زیبایی‌شناسی

1. تشبیه بلیغ: آتشین اوز.2. نهاد (فاعل): محذوف است. 3. نوعی طباق: حلال و كباب. 4. تناسب: آتش / كباب. 5. تعلیق: در مصرع دوم.

 

معادل‌سازی

1. كباب شدن عاشق در آتش رخسار معشوق (تصویر ذهنی). 2. چنگ در دامن معشوق زدن و خون خود را حلال كردن (تصویر عینی).

 

دئدیم:«چیخارا سنی خط، حجابدان»، غافل،

كی خط غباری اولور پرده‌ی حجاب سنا.

 

واژه‌شناسی

دئدیم dedim [فـ .] صیغه‌ی اول شخص مفرد ماضی ساده از مصدر دئمك  demək(= گفتن) مركب از: 1. دئـ  de[فـ .]: بن فعل به معنای بگو. 2. - دی/ دی/ دو / دو  di/ dı/ du/ dü [پی. افـ .]: پی‌افزوده‌ی چهار شكلی زمان ماضی. 3. - م m [پی. افـ .]: پی‌افزوده‌ی تصریفی فعل. چیخارا çıxara [فـ .] صیغه‌ی سوم شخص مفرد مضارع التزامی از مصدر چیخارماق çıxarmaq (= به در آوردن) مركب از: 1. چیخ çıx [فـ .]: بن فعل. 2. - ار ar [پی. افـ .]: پی‌افزوده‌ی نشانگر زمان. 3. - ا a [پی. افـ .]: پی‌افزوده‌ی شخص. سنی sәni [ضـ .] تصریف ضمیر دوم شخص منفصل در حالت مفعولی، مركب از: 1. سن sәn[ضـ .]: →. 2. - ی i[پی. افـ .]: →. خط xәt [إ. عر.] (= موی تازه روییده در صورت و كنار گوش كه نشانه‌ی زیبایی داشته است.) حجابدان hicābdan [إ. عر. تر.] اسم در حالت مفعولٌ‌عنه مركب از دو جزء: 1. حجاب hicāb[عر.]: (= مانع، حایل و بازدارنده.) 2. - دان/ دن dan/ dən [پی. افـ .]: پی‌افزوده‌ی دو شكلی، نشانه‌ی مفعولٌ‌عنه در تصریف اسم و ضمیر. غافل ğāfil [شجـ .] (= بی‌خبر، ناآگاه، غافل از آن كه ...) خط غُباری xәt ğübārı [إ. عر.] (= غبار خط) مركب از: 1. خط xәt[إ. عر.]: 1. شیوه‌های مختلفِ نوشتن الفبا. 2. خط بناگوش. 2. غُبار ğübār[إ. عر.]: نوعی خط كه با قلم بسیار ریز و ظریف به صورت نازك و كوچك نوشته می‌شود. 3. ی ı[پی. افـ .]: پی‌افزوده‌ی تصریفی در تركیب اضافه. اولور olur [فـ .] (= می‌شود) سوم شخص مفرد از مصدر اولماق olmaq در معنای شدن. مركب از: 1. اول ol[فـ .]: ریشه‌ی مصدر اولماق. 2. ور ur[پـی. افـ .]: چهار شكلی صیغه‌ی سوم شخص مفرد زمان حال. پرده‌ی حجاب pәrdeye hicāb [تر. اضـ . فا. عر.] (= پوشش بازدارنده): 1. پرده pәrde [إ. فا]: (= پارچه و روبندی كه زنان و دختران با آن چهره‌ی خود را می‌پوشانند.) 2. - یy[م. و.]: →. 3. ـِ e→. 4. حجاب hicāb [إ. عر.]: →.  

 

زیبایی‌شناسی

1. تكرار: حجاب. 2. مجاز: خطْ غبار موی نرم و لطیف بناگوش.

 

معادل‌سازی

1. ابطال حجاب به وسیله‌ی خط(تصویر عینی). 2. تبدیل خط بناگوش به حجاب(تصویر عینی).

سنین صحیفه‌ی حُسنون، كلام صائب‌دیر،

كی داغِ عیب اولور خال انتخاب سنا.

 

واژه‌شناسی

سنین sәnin (= از آن تو) مركب از: 1. سن sәn [ضـ .]: →. 2. - ین in[پی. افـ .]: →. صحیفه‌ی حُسنون səhifəy-e hüsnün [تر. تشـ .] (= صحیفه‌ی جمال تو) مركب از: 1. صحیفه sәhifә [إ. عر.]: (= ورق، برگ و نامه.) 2. -یِye[م. و.]: →. 3. ـِe →. 4. حُسن hüsn [إمصـ . عر.]: (= جمال، زیبایی.) 5. - ‌ین/ ین/ ون/ ونin / in /un /ün  [پی. افـ .]: پی‌افزوده‌ی چهار شكلی تصریفی اضافی دوم شخص مفرد؛ نشانه‌ی حالت اضافه در اسم و ضمیر. كلام صائب kəlām-e sāib [تر. وصـ .] (= مجموعه سخنان متناسب و مرتبط.) مركب از: 1. كلام kəlām [إ. عر.] (= گفتار، سخن و در لفظ قلم، مجموعه‌ی جملات.) 2. ـِe →. 3. صائب Sāib [صـ . عر.] (= 1. راست و درست. 2. تخلّص شاعر.) - دیر/ دور dir/dur [فـ .] سوّم شخص مفرد مضارع از تنها مصدر بی‌قاعده‌ی ایمك imək (= است) مقابلِ (= نیست.) داغ عیب dāğ–e eyb [تر. وصـ .] (= اثری كه از گذاشتن آهن گداخته بر بدن انسان یا حیوان باقی می‌ماند و یا لكّه‌ای كه مایه‌ی زشتی باشد) مركب از: 1. داغ dāğ [إ.]: (= نشانه، علامت و اثری كه از گذاشتن جسم سوزان بر بدن انسان یا حیوان باقی می‌ماند.) 2. ـِe →. 3. عیب eyb [إ. عر.]: (= صفت و یا حالتی زشت، نقص و نقیصه، زشت و ناپسند.) خال انتخاب xāl-e intixāb [تر. إضـ.] (= نشانه‌ای اغلب به شكل نقطه كه به وسیله‌ی نوك سوزن و یك ماده‌ی رنگین و یا به وسیله‌ی دیگری، روی پیشانیِ برده‌ها و حیوانات اهلی و یا هر چیز دیگر ایجاد می‌كردند): 1. خال xāl [إ. عر.]: (= نقطه‌ی تیره‌رنگی در پوست بدن و اغلب در صورت.) 2. ـِ e →. 3. انتخاب intixāb [إمصـ . عر.]: (= چیزی را از میان چیزهای دیگر برگزیدن و جدا كردن، گزینش.)

 

زیبایی‌شناسی

1. استعاره: صحیفه‌ی حُسن استعاره از صورت معشوق. 2. تناسب: الف. كلام / صحیفه. ب. داغ / خال. 3. مجاز: الف. داغ عیب مجاز از نشانه‌ی معیوب بودن یا شدن چیزی یا كسی. ب. خال انتخاب مجاز از نشانه‌ی برگزیدن یا برگزیده شدن چیزی یا كسی.

معادل‌سازی

1. تصویر «كلام صائب» در معنای مجموعه‌ی جمله‌هایی كه به هم ربط دارند و مطلبی را بیان می‌كنند (تصویر عینی).2. تصویر صورت معشوق كنایه از گستره و صفحه‌ی جمال و زیبایی (تصویر عینی). شاعر ضمناً می‌خواهد بگوید كه سبك و سخن وی در زیبایی همچون رخسار سفید معشوق پاك و صاف است و از هرگونه نقطه‌ی سیاهی مبرّاست.

* * * *

غزل

1   نه احتیاج كی ساقی وئره شراب سنا،

    كی اؤز پیاله‌سینی وئردی آفتاب سنا.

    شراب لعلی اوچون تؤكمه آبرو، زنهار،

    كه دمبدم لب لعلین وئریر شراب سنا.

    اگر اورام داشا پیمانه‌نی، كئچر ساقی،

    شرابدان نئچه گؤز تیكسه هر حباب سنا؟

    قوروتما ترلی عذارین ایچینده باده‌ی ناب،

    كی گول كیمی یاراشیر چهره‌ی پر آب سنا.

5   شرابدان نه عجب اولماسان اگر سرخوش،

    بو دوزلو لبلر ایلن نئیله‌سین شراب سنا؟

    بو آتشین اوز ایلن، كیم توتار سنین اته‌گین،

    حلال ائلر قانینی یا توته‌ر كباب سنا؟

    دئدیم: چیخارا سنی خط حجابدان، غافل-

    كی خط غباری اولور پرده‌ی حجاب سنا.

    سنین صحیفه‌ی حوسنون، كلام صائب‌دیر،

    كی داغِ عیب اولور خال انتخاب سنا.



آچار سؤزلر : تبریز, صائب, تورک,

آنچه كه دیگران از «تبریز» دارند

یازار :

+0 به یه ن



نوشته شده توسط رسول داغسر   

«تبریز، شهر اولین ها». این عبارتی است كه امروز برای تمام گوشها آشناست. سوای مصادیق عینی آن، عبارت مذكور مخصوصاً با نامگذاری بر اثر شادروان صمد سردارینیا تثبیت گردید و حق آن از سوی تمامی وجدانهای آگاه و شریف در سراسر كشور ادا میشود.

در جایی «نزدیكتر بودن این شهر به اروپا (با توجه به موقعیت آن در جغرافیای كنونی ایران)» را به عنوان علت تظاهر هر اولینی در تبریز خوانده بودم. اما آیا این ویژگی میتواند به عنوان علت اصلی یا حداقل مهمترین علت بوده باشد؟ در حالیكه شهرهایی مثل بازرگان، خوی یا اورمیه با این مورد سنخیت بیشتری داشته و دارند.

ژان یونیر در كتاب خود «دلاوران گمنام ایران در جنگ با روسیه تزاری» مینویسد: «تبریز در آنزمان ... از حیث وسعت و كثرت جمعیت اولین شهر ایران محسوب میشد و سفرای دول اروپایی در تبریز به سر میبردند در صورتیكه تهران پایتخت كشور بود... تبریز نسبت به تهران یك شهر متجدد بشمار میآمد و مردم تبریز از ازمنه قدیم با اروپائیان محشور بودند... دكتر بارنز انگلیسی كه در سال 1833 میلادی و پنج سال بعد از انعقاد عهدنامه تركمانچای در ایران سیاحت كرد نوشته كه جمعیت شهر تهران بیست و پنج هزار نفر است ولی تبریز بنا بر نوشته همان جهانگرد انگلیسی چهارصدهزار نفر جمعیت داشته است.»(1)

این نویسنده فرانسوی در فصل آخر كتاب خود كه بصورت مجزا به علل ارجح داشته شدن تبریز از سوی اروپائیان برای اقامت پرداخته، همچنین مینویسد: «(از علل دیگر اقامت اروپائیان در تبریز این بود) كه تبریز از حیث آب و هوا به اروپا شباهت داشت بدون اینكه رطوبت كشورهای ساحلی اروپا را داشته باشد... (در حالی كه) تهران، حتی بین خود ایرانیان شهرت نداشت و قریهای بود نزدیك خرابه شهر قدیمی (ری) كه بعضی از جغرافیانویسان اسلامی اسمی از آن در كتاب خود برده بودند»(2)

لرد كرزن فرستاده ویژه دربار انگلیس به ایران در سالهای پایانی قرن نوزدهم كه نظرات و گزارشاتش در شكلدهی آینده این كشور از سوی استعمار انگلیس تاثیر بسزائی داشته، در كتاب خود تحت عنوان «ایران و قضیه ایران» (لندن، 1892) آنجا كه به آمار برآوردی شهرهای ایران پرداخته، جمعیت تخمینی تهران پایتخت را 350 هزار، تبریز 300 هزار، اصفهان 80 هزار، مشهد 70 هزار و ... نوشته است.(3)

بنابراین دلیل كسب عنوان «شهر اولینها» از سوی تبریز بیشتر از هر علت دیگری، بزرگی و رونق آن و همچنین مساعدتر بودن زمینه فرهنگی این شهر بوده است.

لیكن موضوعی كه من در اینجا بدان خواهم پرداخت، همانگونه كه از نام آن نیز پیداست «نقش اهل هنر و تخصص تبریزی در عمران و آبادی شهرهای دیگر» است.

اساس ایده، هنگام تحقیق در خصوص جنگ چالدران و تبعات آن شكل گرفت.

 

تبریزیها در استانبول و سایر شهرهای عثمانی

پیروزی سلطان سلیم در چالدران در مقابل شاه اسماعیل در سال 1514 میلادی، اشغال پایتخت دولت صفوی و بردن 3000 نفر از هنرمندان، صنعتگران و تجار متبحّر این شهر به استانبول(4) موضوعی است كه همه خوانده و شاید در برخی موارد كنجكاویمان را برانگیخته است. چرا كه مهاجرت تنها هزار نفر استاد حِرَف، امروز نیز رقم بزرگ و قابل توجهی است. این مساله موقعی كنجكاوی بیشتر مرا برانگیخت كه خسارات گسترده وارده به ابنیه استانبول در زلزله 1509 یعنی پنج سال پیش از جنگ چالدران را خواندم. این زلزله كه در زمان خود به عنوان «قیامت صغری» نامیده شد، باعث نابودی كامل 11 هزار خانه و برخی از تاسیسات دولتی و عمومی گردید «و بر اساس گزارشهای تاریخی 13 هزار تن كشته شدند».(5) اینجا بود كه فكر كردم صنعتگران برده شده از تبریز باید دارای ارزش و اهمیت خاصی برای سلطان سلیم و پایتختش استانبول داشته باشد و گمان میكنم از همین نقطه بود كه وارد موضوع مجزّای «نقش تبریزیها در آبادانی برخی از شهرهای بزرگ دیگر» شدم و با توجه به تجلّیگاه ایده، از استانبول شروع كردم.

برای درك بهتر این موضوع لازم است كه به وضعیت شهر استانبول در آن سالها نگاهی بیاندازیم:

میدانیم كه استانبول یا كنستانتینوپولیس قبل از فتح از سوی تركان مسلمان، پایتخت امپراتوری روم شرقی بوده است. این شهر قبل از فتح دارای حداقل چهارصدهزار نفر جمعیت بوده است.(6) لیكن با بروز اشارتهایی مبنی بر حمله قریبالوقوع تركان، اكثر مردم شهر آن را ترك كرده بودند.(7) سلطان جوان عثمانی، محمد دوم شهر را در روز 29 ماه می 1453 بعد از حدود دو ماه محاصره فتح كرد و «یكی از دغدغههای خود را بر بازگرداندن جمعیت و سرزندگی به شهر قرار داد».(8)

اینالجیق مینویسد: «مطمئناً موثرترین اقدام برای جلب دوباره جمعیت به شهر، سورگون یعنی كوچانیدن اجباری مردم از نواحی مختلف مملكت به این شهر بود. محمد دوم، قبل از ترك استانبول، فرمانهایی مبنی بر اعزام خانوارهای مسلمان، مسیحی و یهودی از رومائلی و آنادولو صادر كرد.» وی علاوه میكند: «سندی كه یورگا منتشر كرده است دلالت بر 4000 خانوار از آنادولو و 4000 از روم ائلی دارد.»(9) ولی استانبول برای خیلی از آنها جاذبه یا شرایط زندگی متناسب با عادات معاش آنها را دارا نبود و از اینرو در اولین فرصت شهر را ترك میكردند.(10)  «بعدها عناصر مفید شهرهای نوگشوده یعنی نجبا، پیشهوران و سوداگران آنها به استانبول انتقال داده شدند».(11) و البته در این میان بیشترین تعداد صنعتگر و خبرگان حِرَف مهاجرت داده شده از شهرهای نوگشوده به پایتخت یا شهرهای دیگر عثمانی تحقیقاً متعلق به تبریز بوده است.(12) در واقع بسیاری از ثروتمندان، دانشمندان و اهل تخصص رومی شهر قبل از فتح شهر، آن را به مقصد شهرهای دیگر اروپا و در رأس آنها رُم ترك كرده بودند(13) و در اینجا با عنایت به اینكه خیل مهاجران اجباری نیز از رعایای عوام تشكیل مییافتند و زلزله سال 1509 نیز مزید بر علت گردید، اهمیت صنعتگران و اهل فن و هنر تبریزی كه متعاقب اشغال تبریز و تنها 5 سال بعد از زلزله به تعداد قابل توجه به استانبول كوچانده شدند، روشنتر میشود.

پروفسور سیدآقا عونالهی در اثر ارزشمند خود «اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی» (تاریخ شهر تبریز در قرون میانی) با جمعبندی دادههای متعدد و برآوردهای سیّاحان اروپایی چنین نتیجه میگیرد كه جمعیت تبریز در اوایل قرن شانزدهم بین 200 الی 300 هزار نفر بوده است و این رقم تا اواسط همان قرن به 300 الی 350 هزار نفر رسیده است.(14) در حالیكه در منابع موجود، جمعیت شهر استانبول حدود 150 هزار نفر در اوایل قرن شانزدهم عنوان شده است.(15)

به عبارت دیگر در مقطع زمانی یاد شده (اواسط قرن پانزدهم تا نیمه نخست قرن شانزدهم) ماهیت شهری تبریز بر اساس مولفههای آنروز حتی بدون در نظر گرفتن میزان جمعیت بیشتر آن، در جایگاه بهتری نسبت به استانبول بوده است.

اینالجیق مینویسد: «سلطان سلیم بعد از پیروزی در چالدران و هنگام بازگشت از تبریز، 1700 صنعتگر تبریزی را همراه با خانوادههایشان به استانبول انتقال داد. در میان این اساتید؛ بنا، معمار، خطاط، حكاك، كاشیكار، بندگیر و سنگتراشان ماهر وجود داشتند».(16) «علی تبریزی» نامی كه در دولت صفوی «ناظر استادان» بود، بعد از انتقال به استانبول در سال 1519 از سوی سلطان سلیم نائل به عنوان «سرمعمار خاصه»(17)  گردیده و بناهای زیادی به سبك معماری تبریزی در آسیای صغیر انشاء نمود. وی كه در عثمانی با عنوان «اسیر علی» یا «عجم علی» نامیده میشد، سبك معماری تبریز را در آن سامان رواج داد. بسیاری از تاریخپژوهان منصف به نقش معمار علی تبریزی به عنوان بنیانگذار پایه معماری تركیه معترف بوده و حداقل نظر بر این است كه وی در تكوین معماری عثمانی نقش بسیار مهمی بازی كرده است.(18) علی تبریزی در سال 1537 وفات نموده و در مسجد «معمار عجم» واقع در محله «شهر امینی»(19) استانبول كه توسط خود وی انشاء گردیده بود دفن گردیده است. حتی معمار سینان مشهور كه بعد از وی به عنوان سرمعماران خاصه منصوب گردید، سبك و اسلوب وی را توسعه داده و به نوعی راه او را ادامه است.(20)  در صفحات 663- 648 دفتر ثبت (list of the representation book) كه از سوی سررشتهدار «قلمی» (chief accountant Kalemi) در تاریخ 12 آوریل 1515 تالیف گردیده و امروز در بخش عثمانی بایگانی دفتر نخستوزیری تركیه تحت شماره 36806 نگهداری میشود، اسامی تعدادی از این مهاجران تبریزی آورده شده است. در این سند از عجم علی با عنوان «ناظر استادان، پیرعلی خوجا» نامبرده شده است.(21)

مساجد غازی سیفالدین(22) در صوفیه بلغارستان، سلطان در مانسیا، خاتونیه در ترابزون، سلطان سلیم در قونیه، سلیمانیه در چورلو، آیاس پاشا در بخش سارای وابسته به تكیرداغ، بالی پاشا در محله فاتح استانبول، جزری قاسم در محله ایوب استانبول، پیری محمدپاشا در محله سوتلوجه و شهرستان سیلیوری استانبول، مجموعه خسروپاشا در سارایوو بوسنی و بابالسلام در كاخ توپقاپی از آثار استاد معمارباشی علی تبریزی است.(23)

عونالهی در كتاب خود به نقل از اولیا چلبی به نقش مكتب نقاشی تبریز در شكلدهی مكاتب دیگر اشاره میكند و مینویسد: «در سال 1525،  3 نفر (شاه قلی، ملك احمد و حاجی بَی) از 29 نقاشی كه در دربار عثمانی كار میكردند تبریزی بودند. در سال 1545 دو گروه نقاش تحت عنوان «روملو» و «عجم» در دربار عثمانی فعالیت میكردند. در مدت 17 سالی كه تبریز در اشغال عثمانی بود اكثر نقاشان تبریزی به استانبول برده شدند. در همین زمان در كارگاه نقاشی دربار بیش از سی نقاش تبریزی مشغول بودهاند. نقش نقاشان تبریزی بالاخص شاهقلی و ولیجان در مكتب نقاشی عثمانی مورد تایید شرقشناسانی مثل آ. س. یئتگین و ع. سهیلی نیز قرار گرفته است. آنها نوشتهاند: بعد از اینكه شاهقلی ریاست این كار را بر عهده گرفت مكتب نقاشی ما برای مدتی تحت تاثیر هنرهای زیبای تبریز قرار گرفت».(24)  «تصادفی نیست كه مربی كمالالدین بهزاد نقاشی كه نامش در تمام جهان اشتهار دارد سیداحمد تبریزی بوده است».(25)

«هنر نقاشان تبریزی تنها در تصویرگری برای دستنوشتهها محدود نگردیده و ایشان دیوارهای كاخهای واقع در تبریز، قزوین، اصفهان و سایر شهرها را نیز تزیین نمودهاند.(26) موقع اشغال تبریز از سوی سپاهیان عثمانی نیز عناصر ادبی- فرهنگی نیز علاوه بر اساتید حِرَف به اطراف و اكناف دوردست پراكنده میشدند. شعرای زیادی از تبریز در اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم به هندوستان سفر كرده و رحل اقامت افكنده به خلق آثار ادامه دادند. یكی از این شعرا رحمتی تبریزی است كه پیشه اصلیاش بافندگی بوده، دیوانی مشتمل بر 8-7 هزار بیت دارد. وی قبل از ترك تبریز، اشعار زیادی به زبان تركی سروده است.(27)

ضمناً باید خاطرنشان ساخت كه نقش نخبگان و خبرگان تبریزی محدود به قرن شانزدهم و یا تنها شهر استانبول نیست. «مقبره توركان اكه و كار حكاكی مقبره تومان اكه در سمرقند، كار تزیینات دكور مسجد مرجانیه در بغداد و مسجد شاه مشهد از جمله آثاری است كه توسط اساتید فن تبریزی در برهههای گوناگون كار شده است».(28)  به این آثار مجموعه امیرچخماق و بازار حاجیقنبر تبریزی در یزد را نیز باید افزود. «صنعتگران تبریزی آنقدر شهره شده بودند كه اغلب اوقات توسط فرمانروایان و حكام سایر شهرها و ممالك در جاهای دیگر مورد استفاده قرار میگرفتند. مثلاً سلطان محمد اولجایتو (1316- 1304) بعد از تاسیس سلطانیه تعداد زیادی صنعتگر تبریزی را به آنجا انتقال داد. تیمور نیز موقع تسخیر تبریز بخشی از زبدهترین صنعتگران این شهر را به همراه خانوادههایشان به سمرقند كوچ داد.»(29) «نقش نقاشان تبریزی در خلق و توسعه مكتب هندوستان كم نبوده است. میرسیدعلی به مدت بیش از بیست سال در دربار مغول كار كرده است».(30)

اینالجیق، آنجا كه به مهاجرتهای صورت گرفته به استانبول بعد از فتح اشاره دارد مینویسد: «در بین مهاجران مسلمان، صنعتگران (خیاط، آهنگر و غیره) و بسیاری از روحانیان از جمله پیروان طریقت صوفیه بودند».(31) این مهاجرتها ضمن اینكه مربوط به نیمه دوم قرن پانزدهم یعنی قبل از جنگ چالدران میباشند، حتی در جمعیت استانبول قابل ملاحظه بودهاند. «جمعیت استانبول در نیمه اول قرن شانزدهم اساساً به علل اقتصادی افزایش قابل ملاحظهای یافت. به گواهی وقفنامهها، بسیاری از سوداگران و پیشه وران از ادرنه، بورسا، آنقره، قونیه، حلب، دمشق، قاهره و حتی (اگرچه اندك) از ایران مهاجرت كردند.»(32) هرچند به نظر می رسسد كه بخشی از مهاجرتهای مربوط به ایران از مناطق غرب آذربایجان صورت گرفته باشد لیكن كوچ افراد نخبه، علما و اهل تخصص در علم و صنعت مخصوصاً متعاقب اعلام مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی كشور از سوی شاه اسماعیل در تبریز امری مستند است.(33)

با این همه، به غیر از مقاله بلند و البته قابل تحسین و استفاده دكتر دانشیار «مصطفی بیازیت» تحت عنوان «ردپای گروههای كاردان تبریزی را در دورههای نخست عثمانی چگونه باید پی گرفت؟»(34) و نیز مقاله بلند «سیر استادان كاشیكار تبریزی در آنادولو در چهارچوب روابط سیاسی- فرهنگی»(35)، میتوان ادعا كرد كه به نقش اهل فن تبریزی در مخصوصاً معماری عثمانی آنگونه كه باید پرداخته نشده و از این نقش تنها به صورت گذرا یاد شده است. ذكی سؤنمز(36)، ییلدیز دمیریز(37)، نورحان آتاسوی-  ژولیان رابی(38) و گولرو نجیباوغلو(39) از افرادی هستند كه به نقش تبریزیها در آثار خود اشاره كردهاند(40) ضمن اینكه اغلب این موارد تنها به قرن پانزدهم پرداختهاند.

مصطفی بیازیت نوشته خود را با پرداختن به موضوع ارسال پیشهوران عثمانی به سمرقند از سوی تیمور بعد از كسب پیروزی در نبرد آنكارا بر علیه عثمانی و سپس آمدن تعدادی از صنعتگران و هنرمندان تبریزی به بورسا در سالهای تجدید حیات عثمانی بعد از سیزده سال دوره انفعال و كشمكشهای داخلی به نقل از منابع متعدد آغاز میكند. بیازیت مینویسد: «دولت عثمانی بعد از نبرد آنكارا مدت یازده سال با جنگهای داخلی مشغول بود. بعد از این دوره، عثمانی از هر لحاظ دوباره زندگی خود را بازیافت و عملیات ساخت مجموعه یئشیل با هدف دفع آثار روانی وقایع مذكور، نشان دادن قدرت سلطان به دوست و دشمن و نیز نشان دادن اینكه دولت توانایی خودنمایی در عرصه آثار هنری را نیز داراست، آغاز گردید. اساتید هنر ممالك رقیب نیز برای استفاده در كار ساخت مجموعه، زیر نظر حاجی ایواز پاشا و با توجهات وی به مملكت عثمانی آورده شدند... جایگاه استادان تبریزی در میان استادان آمده از ممالك خارجی قابل توجه است. به نظر میرسد مجموعه یئشیل اولین سازهای است كه این گروه در ساخت آن نقش داشته است»(41) و نباید از نظر دور داشت كه «این مهاجرتها كه گفته میشود نخستین گروه استاد تبریزی در عثمانی بوده است»،(42) مربوط به سال 1414 یعنی یكصد سال قبل از واقعه چالدران بوده است. كار ساخت مجموعه یئشیل كه متشكل از مسجد، مدرسه، حمام، عمارت حكومتی و آرامگاه است به دستور سلطان محمد چلبی در سال 1419 آغاز شد، مسئولیت ساخت با معمار حاجی ایواز پاشا بوده و استاد محمد مجنون و استاد حاجی احمد بن علی تبریزی(43) به عنوان رئیس گروههای كاردان نقش اصلی را در امور انشاء بر عهده داشتهاند. سرامیككارهای تبریزی در امور تزیین مجموعه هنر خود را به نمایش گذاشتند و عبارت «عمل استادان تبریزی» منقش بر روی محراب، امروز نیز به وضوح روز نخست قابل مشاهده است.(44) تبریزیها همچنین تكنیك كاشیكاری معرّق را برای نخستین بار به قلمرو عثمانی وارد كردهاند... آنها علاوه بر این سبك در فن زیرلعابی نیز مهارت ویژهای داشتند.»(45)

«از دیگر بناهایی كه تبریزیها در ساخت آن نقش داشتهاند میتوان به مجموعه مرادیه بورسا (1426- 1425) و مسجد شاهملك ادرنه (1429) اشاره كرد.»(46) بیازیت احتمال وجود ابنیهای كه در طول زمان تخریب شدهاند را نیز خاطرنشان میسازد و نتیجه میگیرد كه استادان تبریزی در بناهای بسیاری نقش داشتهاند.(47)

در میان انبوه دست نوشته های موجود در كتابخانههای استانبول، بورسا، آنكارا، تهران، آستانقدسرضوی و ... میتوان به اطلاعات ارزشمندتری دست یافت. مخصوصاً در خصوص چگونگی ارتباط این اساتید با صاحبمنصبان عثمانی یا هنرمندان و اساتیدحرف در این امپراتوری، عاقبت ایشان و اینكه امروز رد بازماندگان این خبرگان را چگونه میتوان در كشورهای جدا شده از عثمانی و مخصوصاً میراثدار آن، تركیه پی گرفت؟

ما امروز میدانیم كه در قاپالیچارشی استانبول، كمرآلتی ازمیر و نیز سایر شهرهای مهم تركیه و عثمانی سابق نسلهای همان تجار، علما و صنعتگران تبریزی وجود دارند و حتی برخی از آنها به اصلیت تبریزی خود واقف و به آن اذعان دارند.

مصطفی كسگین چاغان عقیده دارد «گروه استادكار تبریزی همراه علی نقاش به بورسا آمده، در بین سالهای 1424- 1419 در مجموعه یئشیل و عمارت اورخان بیگ، بین سالهای 1426- 1425 در مجموعه مرادیه، در سال 1427 مولویخانه مرادیه، در سال 1429 در مسجد شاهملك در ادرنه كار كرده و بعد از ادرنه به كوتاهیه رفته در سال 1429 در مقبره یعقوب بیگ دوم گرمیاناوغلو كار كرده و در سال 1433 به دعوت ابراهیم بیگ قاراماناوغلو به لارنده رفته و بعد از آفریدن آخرین آثار خود به سمرقند بازگشتهاند.»(48)

دكتر مصطفی بیازیت، نظر كسگین مبنی بر بازگشت این گروه در سال 1433 را رد میكند و این نظر خود را بر نقش استادان تبریزی در معماری مسجد اوچشرفهلی ادرنه استوار میسازد چرا كه این مسجد بعد از تاریخ مذكور انشاء گردیده است.(1447- 1438)(49)

«یكی از مواردی كه در خصوص استادان تبریزی از نظر دور میماند، ارتباط میان انها با حاجی ایواز پاشا است. بر ما معلوم نیست كه این اساتید در كجا و چگونه با ایواز پاشا آشنا شدهاند. در تاریخ آشیق پاشازاده از ایواز پاشا به عنوان اولین شخصی كه از اساتید ممالك خارجی برای آمدن به عثمانی دعوت به عمل آورده یاد شده و حمایت آنها را برعهده داشته است».(50) این موضوع با توجه به ناتمام ماندن آخرین ظرافتكاریهای مجموعه یئشیل بعد از به حاشیه رانده شدن ایواز پاشا در رقابتهای سیاسی داخلی در سال 1424 بروز مینماید. آخرین كتیبه نوشته شده در مجموعه با تاریخ عزل ایواز پاشا مصادف است و اساتیدی كه در این مجموعه نام خود را نیز در كتیبهها درج كرده بودند در بناهای دیگر این نامنویسی را ادامه ندادند.

و بالاخره اینكه عاقبت این گروه تبریزی چه شد؟ گولرو نجیباوغلو معتقد است كه «آنها متعاقب فتح استانبول به این شهر رفته و در كار ساخت مسجد فاتح ایفای نقش نموده اند.»(51) بیازیت این نظر را با این استدلال كه این امر با تواناییها و قبلیتهای معمول یك گروه متخصص غیرممكن به نظر میرسد رد میكند: «در اینجا باید به اهمیت خاص قصر ادرنه كه به تاریخ پیوسته است اشاره كنیم. ما میدانیم كه ساخت قصر ادرنه در زمان مراد دوم در میان دو شاخه رودخانه تونجا شروع شد. بنابراین این باید عرصه دیگری برای فعالیت گروه صنعتگر مزبور بوده باشد. همچنین احتمال اینكه گروه متخصص مزبور فقط در كار تزئینات كاشی آثار معماری نبودهاند را نیز نباید از نظر دور داشت.»(52)

«متخصصین هنری و فكری، علما و خبرگان و نخبگان با بروز انحطاط و تزلزل در نظام سیاسی و با از دست دادن حامیان خود دست به تغییر مكان میدهند. به همین دلیل آنها، بعد از مرگ تیمور فقط به عثمانی نیامدند. به آثار سرامیك مشابه كارهای سمرقند علاوه بر آنادولو در مقبره خلیلالتبریزی در دمشق (1423)، مسجد جامع (1430) و مسجد حاما كیلانی (قرن پانزدهم) دمشق، مقبره سیده نفیسه در قاهره (قرن پانزدهم) و مقبره سلطان قانسو در قاهره (قرن شانزدهم) برمیخوریم. در آثار مملوكی نیز از تكنیك كاشیكاری معرق و استادی به نام غائبیالتبریزی سخن میرود كه حاكی از پخش شدن استادان تبریزی در سایر ممالك دارد. به همین دلیل نمیتوان ادعا كرد كه به آنادولو نیز تنها یك گروه كاربلد آمده بوده است.»(53)

 

تبریزی ها در اصفهان، تهران و ...

همین نقش در مورد اصفهان پایتخت صفویه در بیش از یك و نیم قرن بعد از آن نیز صدق میكند. اصفهان بعد از انتقال كرسی پایتخت به آن از سوی شاه عباس اول و سیاستهای ویژه وی در جهت توسعه و ساماندهی شهر مورد رغبت خیل نخبگان و خبرگان از سراسر كشور قرار گرفت. دكتر نزهت احمدی(54) در مقاله خود به نام «جایگاه مهاجران تبریزی در اصفهان (پایتخت صفوی)» مینویسد: «اصفهان پس از آن كه به پایتختی صفویان برگزیده شد به ابرشهری تبدیل شد كه شكوه و جلال آن زبانزد خاص و عام گشت... حال این پرسش مطرح است كه این دستاوردهای عظیم مادی و معنوی تنها به دست ساكنان بومی شهر و در اثر محوریت سیاسی آن انجام پذیرفت یا آنكه عوامل دیگر و افراد دیگری نیز در جهش این شهر نقش داشتهاند... در میان جلال و شكوه اصفهان دوره صفوی با گزینش آن به پایتختی و در نتیجه سیل مهاجرت نخبگان سراسر كشور به این شهر رابطهای معنیدار وجود دارد.... بیشك انتخاب اصفهان به پایتختی و محوریت سیاسی آن در این تحولات بیتاثیر نبوده است اما میبایست به نقش مهاجرانی كه به این شهر آمدند نیز توجه كرد.»(55) از سوی دیگر ابعاد مهاجرت نیز گسترده و به صورت گروههای بزرگ و پرجمعیت بوده است بطوریكه جمعیت شهر اصفهان را به شدت تحت تاثیر قرار داده و در واقع اصفهانیها در شهر خود به اقلیتی 20 درصدی تبدیل شدهاند! دكتر شفقی مینویسد: «توسعه اصفهان عصر شاه عباس چنان شتابان بود كه جمعیت 80000 تا 100000 نفری آن در اندك مدتی به شهر نیم میلیون نفری تبدیل گردید».(56) متعاقب كنكاش بیشتر متوجه میشویم كه سهم آذربایجان از این میان ویژه است. «در میان مهاجرانی كه به این شهر آمدند، مهاجران تبریز –پایتخت اولیه صفوی- جایگاهی در خور توجه دارند... »(57) این مورد از افت شدید جمعیت در تبریز در آن سالها نیز مشهود است. جمعیت تبریز كه تا اواخر قرن شانزدهم و علیرغم حملات مكرر عثمانیها و از دست دادن موقعیت مركزی در جغرافیای تحت حاكمیت صفویان در عین پایتخت بودن، حدود 350 هزار نفر(58) بوده است، به كمتر از 100 هزار نفر در نیمه نخست قرن هفدهم رسیده و جمعیت اصفهان از 100- 80 هزار نفر به حدود نیم میلیون نفر رسیده است. پروفسور عونالهی مینویسد: «با انتقال پایتخت صفویه به اصفهان، با فرمان شاه عباس اول شعرا، نقاشان، معماران، خطاطان، موسیقیشناسان تبریز به این شهر كوچ داده شدند.» (59) دكتر شفقی مینویسد: «وسعت و جمعیت این محله نوبنیاد (محله تبریزیها یا عباس آباد) چنان بالا بود كه میتوان با موازین علمی و شهرسازی قرن ما آن را شهرك نوبنیاد آن عصر تلقی كرد... تعداد مساكن عباس آباد بنا به نوشته شاردن دههزار و رستمالتواریخ آن را 12000 باب با سردرهای عالی كه همه دارای نقش و نگار بوده یاد كردهاند و اگر بعد هر خانوار را حداقل 5 نفر محاسبه نماییم جمعیت آن بالغ بر 50000 نفر و اگر 10 نفر محاسبه نماییم بالغ بر 100000 نفر میشد كه عددی است نسبت به وسعت شهرك قابلقبول و غیرقابلاغراق.»(60) جدولی كه ماساشی هانه دا بر اساس گزارشات شاردن از محلات مختلف تهیه نموده است نیز حاكی از بزرگی قابل توجه محله عباس آباد می باشد. بر اساس این جدول بیشترین تعداد خانه ها در میان محلات اصفهان متعلق به جلفا و در درجه دوم متعلق به عباس آباد بوده است.(61)

در اینجا سوالی به این مضمون حادث میگردد كه؛ آیا این مهاجرتها بنا به میل خود افراد بوده یا اینكه اجباری و مبتنی بر اراده و اوامر شاهانه بوده است؟

دكتر نزهت احمدی(62) معتقد است كه عمده این مهاجرتها به میل خود افراد بوده است. وی مینویسد: «زمان دقیق مهاجرت و چگونگی مهاجرت تبریزیان به اصفهان به درستی مشخص نیست. اما بر اساس شواهد می توان حدس زد كه پس از حمله های مكرر عثمانی به تبریز و ناامنی های حاصل از آن عده ای ترك وطن كردند. بی شك یكی از گروههایی كه شاید بیش از دیگران در خطر بودند تاجران بزرگ و صاحبان ثروت بودند ... بیشتر میتوان چنین تصور كرد كه آنان در اولین حركت خود قزوین پایتخت جدید را برگزیدند و پس از آن كه پایتخت توسط شاه عباس به اصفهان منتقل شد آنان نیز به اصفهان كوچ كردند» (63) لیكن عونالهی از فرمان شاه عباس مبنی بر كوچ  شعرا، نقاشان، معماران، خطاطان، موسیقیشناسان تبریز به این شهر خبر میدهد. (64) شاردن نیز از كوچانده شدن تبریزیان به اصفهان و سكنای آنها در این شهر سخن رانده است. (65)

به نظر میرسد هر دو عامل (كوچ انسانها به میل خود و نیز در راستای اوامر شاه) در این مهاجرتها نقش داشتهاند ولی آنچه كه مشهود است این كه شاهعباس حداقل در ابتدای امر فرامینی در این راستا مخصوصاً مهاجرت نخبگان و خبرگان از آذربایجان صادر نموده و پیگیر مساله بوده است. (66)

و البته مهمتر از كمیت این مهاجران، كیفیت آنها بوده است. «شهرك عباسآباد در حقیقت زائیده اقتدار سیاسی و اقتصادی و علمی آن عصر بوده است و گروهی از تبریزیهای تاجرپیشه، هنرمند و سیاستمدار ساكنین اصلی آن را تشكیل میدادند. ... محله عباسآباد بواسطه نوبنیادی و زیبایی، محل زندگی سفرا و نمایندگان سیاسی خارجی نیز بود. انگلبرت كمپفر سیاح آلمانی در سفرنامه خود می نویسد: ما هم دو بار منزل خود را عوض كردیم تا سرانجام در عباس آباد كه از محلات جدید و تمیز شهر است و در آن با آبرومندی و آسایش می توان زندگی كرد سكنی گرفتیم. ... زیباترین خیابانها در حومه جدید شهر یعنی عباسآباد قرار دارد و پس از آن به ترتیب جلفا و در مرحله آخر شهر قدیم قابل ذكر است.» (67)

البته از منابع موجود چنین برمی آید كه محله عباس آباد در جریان حمله افاغنه دچار آسیب شدید شده و اهالی آن كشته و یا پراكنده گشتهاند. «حمله افاغنه در 11 محرم سال 1135 ق.= 1723 م. به فتح اصفهان منجر شد... منابع تاریخی بیانكننده این واقعیت است كه با حمله افاغنه به اصفهان محله عباسآباد بیش از سایر نقاط شهری مورد تهاجم دشمن قرار میگیرد، چه افاغنه ... نزدیكترین و ثروتمندترین محله شهر كه عباسآباد بود مورد هجوم خود قرار داده و بدینوسیله این قسمت از شهر آسیب زیادی میبیند و ساكنین مرفه و تاجرپیشه آن، مهاجرت را بر اقامت ترجیح دادند و همین تخلیه و بیتوجهی، خرابی مادی (كانال آبرسانی) را موجب گردید و باغات محله نیز ویران گردید».(68)  البته این موضوع، از ارزش نقش این مهاجران (كه گل سرسبد پایتخت صدها ساله سابق كشور بودند) در آثار بجای مانده از صفوی كه بخش عمده دارائی اصفهان از ابنیه تاریخی را تشكیل میدهند نمیكاهد.

یكی از مهمترین سولاتی كه در این خصوص منتظر پاسخی اقناعكننده و مستدل می باشد این است كه میزان دقیق و درست نقش این مهاجران در دارایی مادی و معنوی شهر كه بخش بزرگی از آن امروز نیز زینتبخش این شهر زیباست دقیقاً چه بوده است؟ چگونه میتوان ردی از این مهاجران و آثار آنها جستجو كرد؟ متاسفانه منابع ما به طرز شگفتآوری از لحاظ پرداختن تفصیلی به اسامی معماران و آفرینندگان آثار معماری بسیار ضعیف هستند ولی نقش اصلی مهاجران در آبادانی این شهر با توجه به هم كمیت و هم كیفیت آنها در اصفهان مسلم است. از این میان شعرا و ادبا بدلیل خلق آثار نوشتاری، نامی از خود بجای گذاردهاند.

حسین چلبی متخلص به زاهد، میرزا حسن متخلص به تاثیر، میرزا عرب متخلص به ناصح، میرزا مقیم شاعر متخلص به جواهری، چلبی بیگ ابن میرزا علی بیگ متخلص به فارق، محمدامین بن زیادالدین تبریزی متخلص به خازن، لسان شیرازی، ملا عبدالباقی، حشری تبریزی، عصری تبریزی، طغرایی، حاجی علیرضا بیگ تبریزی، صائب تبریزی، علاالدین و قوسی از شعرا، خطاطان و ادبای تبریزی بودند كه به خلق آثار در اصفهان ادامه دادند(69) از میان این مهاجران آثار صائب، لسان، قوسی در شعر و علیرضا عباسی (یا تبریزی)، عبدالباقی و علاالدین در خوشنویسی امروز نیز در قالب دیوانها، دفاتر شعر، كتیبه های سردر مساجد مشهوری چون مسجد امام اصفهان و ... قابل مشاهده است. كتیبههای سردر و كتیبه بزرگ كمربندی داخل گنبد مسجد شیخ لطفا... به خط ثلث مورخ به سال ۱۰۱۲ هجری نیز اثر اوست. «(از وزرای شاه عباس) خواجه جلالالدین تبریزی و خواجه جمالالدین تبریزی از مردمان تبریز هستند. وی (محمد حسن مستوفی، زبدهالتواریخ) همچنین از محمدبیگ تبریزی در شغل منشیگری و از مولانا محمدحسین تبریزی و ملا علابیگ تبریزی و میرزا علیرضا تبریزی به عنوان خوشنویسان دربار و از حكیم ابوالفتح تبریزی مشهور به حكیم كوچك كه از زمره اطباء ملازم شاه بوده است یاد میكند.»(70)

علیرضا عباسی كه استاد و هنرمند دربار و مورد توجه ویژه شاه عباس بود، سبك خاصی را در این شهر پیاده نموده و دوست و شاگرد وی معین مصور نیز در اواخر همین قرن راه او را ادامه داده است. تبریزیها مخصوصاً در هنر مینیاتور مهارت خاصی داشتهاند. نقاشی مینیاتور «مهر و مشتری» كه امروز در Free Galery واشنگتن نگهداری میشود از سوی عصار تبریزی در سال 1523 میلادی و در بخارا كار شده است.

با اندكی دقت در آثار بجای مانده می توان به وجود برخی تناقضات در اشاره به اهلیت برخی از افراد متشخص نیز پی برد. در خصوص پسوندهای اهلیت اشخاص در آن دوره، دكتر سیروس شفقی صائب را مثال زده و چنین آورده است:  «صائب هم شاعر و هم تاجر بود و در محله تبریزیها (عباس آباد) زندگی می كرد، غزلیاتی دارد كه مطالعه آن ما را به وضع اقتصادی، اجتماعی، هنری دوران زندگی خود آشنا می سازد. او هم به حكم شاه عباس اول در اصفهان سكنی گزید و غالبا هم اگر در اصفهان به دنیا می آمدند به حكم انتساب خانوادگی، عباس آباد را از خاك تبریز می شمردند و خود را تبریزی میخواندند. مؤلف قصصالخاقانی هم كه مأخذ قابل اعتمادی است در این باب صراحت دارد و اگر دیگران او را اصفهانی خواندهاند ناچار از باب سكونت و توطن در عباسآباد بوده است، ورنه با وجود تصریح خود او در انتسابش به تبریز چه جای شبهه تواند بود. پدرش میرزا عبدالرحیم نیز بنا به مشهور از كدخدایان معتبر و تجار تبریز بود.(71) حتی گاهاً به مواردی برمیخوریم كه نتیجه غرضورزی تاسفبار طیف خاصی از پژوهشگران است. در این مثال دقت كنید: «سبك معماری اصفهانی آخرین سبك معماری ایران است. خاستگاه این شیوه شهر اصفهان نبود، ولی در آنجا رشد كرد و بهترین ساختمان‌های این شیوه در اصفهان ساخته شد.» نویسنده این جملات در سطور بعدی مقاله خود به شكل اكراهآمیزی به نقش سبك تبریز (كه از آن با عنوان «شیوهی آذری» نام میبرد!) در آفرینش و توسعه سبك اصفهان اشاره كرده است!(72)

در اینجا ذكر این نكته نیز بجا خواهد بود كه در تمامی معتبر عصر صفوی، ضمن اینكه به لبنانیالاصل بودن «شیخ بهائی» عالم، ادیب و نابغه شهرسازی زمان خود و شیخ لطفا... (عالم دینی دوره شاه عباس) اشاره شده است، اطلاعات موثّقی در خصوص اصلیت و محل تولد معمار مشهور «علی اكبر اصفهانی» وجود ندارد. به عبارت دیگر پسوند اصفهانی، بدلیل سكونت او در این شهر به وی نسبت داده شده است.

در واقع به «نقش تبریزیها در عمران و آبادانی سایر شهرها» در ایران علیرغم اهمیت خاص آن، بصورت موضوعی مستقل پرداخته نشده و از لحاظ مطالعات تاریخی مهجورتر از تركیه است، در حالی كه ابنیه اصفهان و تهران متأخرتر از استانبول و سایر شهرهای یاد شده در این مقاله هستند.

خدماتی كه شاهان و اهل فن آذربایجانی به این شهر نمودهاند تقریباً تمامی سهم شهر از ابنیه تاریخی را تشكیل میدهد.(73) البته در این شهر زیبا هیچ سازه شهری مثل خیابان، میدان، مدرسه، پارك و ... با نامهایی چون شاه عباس، تبریز، اردبیل، صفویه و غیره مزیّن نیست و هیچ مجسمهای از فرمانروایان صفوی یا بزرگان غیراصفهانی در هیچ جا نمیتوان دید و این در حالی است كه مجسمههای شاه هخامنشی به عنوان سوغاتی برای بازدیدكنندگان از این شهر (بالاخص خارجیان) در مغازهها به فروش میرسد!

شاید یكی از علل این مقوله، نهادینه شدن تعبیر خاصی از تاریخ و ماهیت ایران است كه در دوران پهلوی نخست به سرعت و با صرف هزینههای كلان به جامعه تزریق شد(74) و زمینه فكری تمامیت خواهی را شكل داد و همین پدیده است كه امروز نقش صنعتگران تبریزی در سازههای حكومتی و اداری تهران (بویژه عهد قاجار) و اصفهان و غیره را حتی برنمیتابد.(75)

نام تهران بعد از انتخاب آن به عنوان پایتخت كشور ممالك محروسه ایران از سوی آقامحمدخان قاجار در 11 جمادیالاول 1200 هجری قمری كه مصادف با نوروز بود در منابع تاریخی آمده و بر نام همسایه قدیمیتر جنوبی خود، «ری» سایه انداخته است.(76)

نخستین بنای تاریخی تهران دیواری بوده است كه در سال 964 هجری قمری از سوی شاه طهماسب به دور این آبادی كشیده شده است. در همان تاریخ با احداث بازار و مسجد جامع در آن وجهه شهری به تهران داده شده است. سیدحسین حجّت بلاغی در اثر خود «گزیده تاریخ تهران» به نقل از معجمالبلدان مینویسد: «اینجا از قدیم محل سكونت بوده ولیكن بدلیل دوری راه بین قزوین و قم، صفویان در این مكان محلی برای استراحت و دفاع تاسیس نمودند كه این نیز به نوبه خود امنیت محل را تامین و موجبات توسعه آن را فراهم آورد.(77)  علیرغم تمامی اینها، بر اساس اطلاعاتی بدست آمده از اسناد و مدارك موجود، تهران تازه در اواخر قرن نوزدهم قرن بیستم میلادی یعنی بیش از یك قرن پس از انتخاب آن به عنوان پایتخت به پای تبریز رسیده و شروع به پیشی گرفتن از آن نموده است.(78)  و علت اصلی كسب عنوان «شهر اولینها» از سوی تبریز را همین جمعیت بالا، با درصد افراد اهل فن و حساس به مسائل كشوری بیشتر تشكیل میدهد كه برای جذب پدیدههای مدرن صرفه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فراهم مینمود.

و اینجاست كه سوالی بزرگ پیش پایمان ظاهر میگردد بدین صورت كه: دلیل این احتشام تبریز چه بوده است؟ یا اینكه: شهرهایی مثل تهران، آنكارا، بغداد، مشهد و اصفهان كه امروز هركدام در جایگاهی فراخور خود قرار دارند، در تمام این قرون مذكور در چه وضعیتی بودهاند؟ یا ...

پروفسور عونالهی به نقل از منابع خود مینویسد: بعد از اسقاط بغداد از سوی هلاكوخان در سال 1258، اهمیت تبریز در تجارت بینالملل سیر صعودی به خود گرفت... تبریز در سال 1265 از سوی هلاكو به عنوان پایتخت امپراتوری اعلام شد. در این زمان امپراتوری ایلخانیان در شرق تا مصر و در غرب تا آمودریا گسترده بود.(79) در دوره غازانخان دو دروازه اصلی بود. یكی از آنها به سمت آسیای صغیر باز میشد و نام «روم قاپیسی» را بر خود داشت. دیگری به سمت اصفهان بود و «عراق قاپیسی»(80) نامیده میشد.(81) اكثر اهالی تبریز به امور پیشهوری و تجارت اشتغال دارند. هر شغلی برای خود دكان، غرفه و راستاهای مخصوص دارد. مثلاً قالایچی بازاری (رویگران)، پاپاق تیكنلر بازاری (كلاهدوزان)، یهر قاییرانلار بازاری (ركابسازان)، پیچاقچیلار بازاری (چاقوسازان)، قیلینجچیلار بازاری (شمشیرسازان)، طبیلچیلر بازاری (طبلسازان)، نالبندلر بازاری (نالبندان)، دمیرچیلر بازاری (آهنگران)، و ...(82)  تصادفی نیست كه سلطان سلیم تعداد 1700(83) صنعتگر تبریزی را به همراه خانوادههایشان به استانبول انتقال داد. اكثر آنها در كار ساخت سلاح سرد متخصص بودند.(84) در جای دیگری عنوان میدارد كه تفنگ نیز از مدتی پیشتر جزو صنایع رایج در تبریز بود.(85) ما در منبع تاریخی برای نخستین بار در سال 1529 به وجود متخصص توپسازی به نام شیخی با پیشوند توپچیباشی برخورد مینماییم كه نشان میدهد با توجه به توپچی باشی بودن وی، این صنعت هرچند نه در سطح اروپا ولی از پیشتر در تبریز معمول بوده است.(86) در جای دیگری عنوان میكند كه به فرمان شاه عباس اول متخصصین توپساز در اصفهان جمع آورده می شوند(87) و مجموع اینها، پندار رایج مبنی بر آموزش ساخت توپ و تفنگ با ایران در زمان شاه عباس اول و توسط برادران شرلی را رد میكند. تبریز دارای زرگران مشهوری نیز بود. اولیا چلبی مینویسد: متخصصین كامل اینجا در عرصه های نقاشی، رسامی، زرگری و خیاطی در هیچ جای دیگری نیست. شكل اعلای هر كاری در این شهر موجود است.»(88) شاردن نیز ضمن بحث از بازار تبریز بسیار به موضوع زرگری در این بازار میپردازد.(89)

تبریز مهمترین مركز تجاری ممالك محروسه بوده و «در دهه سی قرن هفدهم در اصفهان پایتخت صفویه 24، قزوین 3، كاشان 5- 4 و یزد 3 كاروانسرا وجود داشت در حالیكه در دهه چهل همین قرن به وجود 300- 200 كاروانسرا در تبریز اشاره شده است.(90) جیوانی باتیستی ایتالیایی كه در سال 1585 در تبریز بوده است مینویسد: قلمرو دولت صفوی به هفت ایالت تقسیم شده بود. خراسان با مركزیت هرات ایالت سوم و آذربایجان با مركزیت تبریز ایالت چهارم حساب می شد. شاه از آذربایجان و خراسان بیشتر از ایالت عراق با مركزیت اصفهان و ایالت عجم با مركزیت شیراز درآمد به دست میآورد.(91)

تمامی اینها مسلماً متاثر از پایتخت بودن این شهر در برهههای مختلف و مخصوصاً دوره تقریباً متوالی بیش از چهارصد ساله (531- 960 هجری قمری؛ دولتهای: اتابكان آذربایجان، ایلخانان، چوپانیان، جلایریان، قاراقویونلو، آققویونلو و صفوی) از سوی امپراتوریهای بزرگ بوده و این خود بدلیل موقعیت ویژه جغرافیایی آن و استعداد اقلیمی شهر و منطقه در پرورش انسانهای فرهیخته، آزاده، هنردوست، هنرمند و اهل فن تحقق یافته و مییابد.

حتی «علیرغم (تغییر پایتخت و) سیاست تهجیر علما و شعرای تبریزی از سوی شاه عباس صفوی و سلاطین عثمانی، شهادت برخی از آنها در جریان محاربهها و یا آواره شدن برخی دیگر در دیار خود، تبریز باز در اواسط قرن هفدهم به عنوان مركز تمدن آذربایجانی مشهور بود».(92)

خاقانی شیروانی شاعر مشهور آذربایجان در قرن دوازدهم میلادی مدتی در تبریز زندگی كرده و در این شهر با صفا با خاك هم آغوش شده است. وی در یكی از اشعار خود میگوید:

دییشیم من نئجه بو وصلیمی هجران ایله؟

بیر ائدیم جنتیمی آتش سوزان ایله؟

بو بهشت تبریزی ترك ائله مم عالمده

قاییدیب انس توتام بیر داها شیروان ایله(93)

معماری سبك تبریز به عنوان شاخه ای قدرتمند از معماری آذربایجان با دایره تاثیر وسیع در قرون 17- 13 میلادی، در ارتباط نزدیك با ممالك اسلامی تكوین و توسعه یافته است. این نیز به نوبه خود در غنا بخشیدن به معماری ممالك شرق اسلامی و توسعه آن نقش مهمی ایفا نموده است.(94)

 

نتیجه

تبریز در قرون 16-12 به مدت حدود چهارصد سال پایتخت دولتها و امپراتوریهای بزرگ اتابكان آذربایجان، ایلخانان، چوپانیان، جلایریان، قاراقویونلو، آققویونلو و صفویان بوده و قبل از آن نیز در برهههای مختلف مركزیت سیاسی دولتها یا خاننشینهای محلی را برعهده داشته است. به عبارت دیگر هیچ شهر دیگری در ایران به این اندازه مركزیت سیاسی را عهدهدار نبوده است. علیرغم ناملایمات بسیاری كه این شهر بدلیل موقعیت جغرافیایی استراتژیك خود و مؤلفههای دیگر با آن در طول تاریخ روبرو بوده است، بزرگی و احتشام قابل توجه و منحصر به فردی از خود به نمایش گذاشته است. از دست دادن موقعیت مركزی در جغرافیای كشور متبوع نیز با گذشت صدها سال از اهمیت و احتشام آن نكاسته و تنها چیزی كه امروز آن را رنج میدهد، تبعات سیاست تحریم نانوشته این شهر كه از سوی اربابان خارجی پهلوی پدر به وی تلقین شد و با هدف دور داشتن این شهر و مردم قهرمانپرور آن از معادلات سیاسی كشور برای اعمال كنترل بهتر بر منابع غنی این كشور و استعمار انحصاری آن انجام گرفت میباشد. البته عزم مردم و مسئولین فهیم، شریف و میهنپرست این خطه بر چنان نیات و ذوات فائق آمده و شهر یكبار دیگر در مسیر پیشرفت قرار گرفته است. تبریز همواره مستعد پرورش خبرگان و اساتید حرفه و نخبگان اندیشه و تولید و قهرمانان میهنپرست بوده و شهرهای دیگر را نیز از دارائی خود مستفیض ساخته است. موارد مربوط به استانبول، بورسا، اصفهان، ازنیك، دمشق، یزد، مشهد، تهران و حتی سمرقند، بغداد و قاهره كه در این مقاله به آنها اشاره شد شاهدی بر این مدعاست.

با این اوصاف به نظر میرسد –ضمن پیگیری درست سیاستهای جذب- هرگونه اقدام در جهت تمركز بر پرورش نخبگان و خبرگان بومی و حفظ آنها از سوی مسئولین عاشق، لایق و شریف این كلانشهر و حتی جهانشهر خیلی بیشتر از جذب استعدادهای خارجی منشاء خیر خواهد بود.

تاریخ گواهی میدهد كه جایگاه والا، همواره شایسته و برازنده شهر تبریز بوده است.

پایان كلام را با دو بیت شعر خواهم آورد كه یكی از آنها به نوعی مرتبط با موضوع مقاله و مندرج در محراب مجموعه یئشیل بورسا است و علیرغم وجود نظریاتی مبنی بر اینكه منظور استادان تبریزی، ظلمی بوده كه بر حامیشان ایواز پاشا رفته است، در واقع هنوز به صورت معما و منتظر حل شدن(95) باقی است:

«پنداشت ستمگر این ستم با من كرد

در گردن او بماند و بر من بگذشت»(96)

و شعر دیگر البته متعلق به شهریار شعر و ادب، شاعر ملی ایران مرحوم استاد سیدمحمدحسین شهریار است:

«شهر تبریز است و پیر روزگار

سرگذشت او بهین آموزگار

شهر تبریز است و مهد انقلاب

آشیان شیر و شاهین و عقاب».

 

منابع:

1-      اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی (تاریخ شهر تبریز در قرون میانی)؛ پروفسور سیدآقا عونالهی، برگردان به تركی آذربایجانی: مرحوم : پرویز همتجو محمودآبادی، انتشارات یاران، تبریز، 1385

2-      استانبول و فتح آن، خلیل اینالجیق و م. طیب گؤك بیلگین، ترجمه علی كاتبی، بنیاد دائرهالمعارف اسلامی، تهران، 1373

3-      دلاوران گمنام ایران در جنگ با روسیه تزاری، ژان یونیر، مترجم ذبیحا... منصوری، ناشر: كتابفروشی ایرانیان، تهران، چاپ مروری، 1363

4-      قحطی بزرگ، دكتر محمدقلی مجد، ترجمه محمد كریمی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386

5-      ایران و قضیه ایران، لرد جرج ناتانیل كرزن، مترجم: ع. وحید مازندرانی، تهران، نشر علمی و فرهنگی، 1362

6-      تاریخ معماری عثمانی، گادفری گوریون، ترجمه اردشیر اشراقی، نشر آثار هنری متن، تهران، 1388

7-      500 سال فرسایش زمان در چالدران، رسول داغسر (نگارنده مقاله)، نشر نباتی، تبریز، 1392

8-      مراد بارداكچی، حریت، 17/10/2004 میلادی

9-      مجموعه مقالات همایش صفویه در گستره تاریخ ایران زمین، به اهتمام دكتر مقصودعلی صادقی، ناشر: دبیرخانه همایش- دانشگاه تبریز، 1384

10-   عدد ابنیه، شمار نفوس از دارالخلاف تا تهران 1311- 1231 خورشیدی، سیروس سعدوندیان، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1380

11-   سفرنامه شاردن، جان شاردن، ترجمه اقبال یغمایی، نشر توس، تهران، 1374، جلد 4

12-   نقش فراماسونها در تاریخ معاصر ایران، حسین ملكی، نشر اشاره، تهران، چاپ دوم، 1389

13-  Life and Works of Tebrizli Ali honored as the chief architect at attoman empire, Bilal Dedeyev- Tofiq Necefli ve Ramazan Uslu; Turkish Studies-  International Periodical For The Languages, Literature and History of Turkish or Turkic Volume 9/4 Spring 2014, p. 329- 340, ANKARA- TURKEY

14-  Erken Osmanlı Devrinde Tebrizli Usta Gruplarının İzi Nasıl Sürülmeli?”, Yrd. Doç. Dr. Mustafa Beyazıt, Pamukkale Üniversitesi- Denizli, Journal of History Studies, Volume 6, Issue 3, April 2014

15-  “Siyasi- Kültürel İlişkiler Çerçevesinde Tebrizli Çini Ustaların Anadolu Yolculuğu (1419- 1433), Mustafa Çağan Keskin, Belleten, 279, Türk Tarih Kurumu, Ankara, 2013


 

پینوشتها:

1-      دلاوران گمنام ایران در جنگ با روسیه تزاری، ژان یونیر، صص: 682- 681

2-      همان، صص: 683- 682

3-      نگاه كنید به ایران و قضیه ایران، ص 200 به بعد. سیروس سعدوندیان با استناد به دفاتر حكومتی جمعیت تخمینی تهران را در همین سالها حدود 280 هزار نفر نوشته است. از این دادهها ضمناً نوسان شدید جمعیت در مدت كمی بیش از نیم قرن (1890- 1833 میلادی) به ضرر تبریز مشهود است كه یكی از علل اصلی آن همان تبعات قراردادهای گلستان و تركمنانچای می باشد. سعدوندیان، آمار سال 1301 شمسی (1922 میلادی) یعنی حدود 30 سال بعد را به صورت دقیقتر و 196255 نفر آورده است. (عدد ابنیه، شمار نفوس از دارالخلاف تا تهران 1311- 1231 خورشیدی، سیروس سعدوندیان، ص 260) دكتر محمدقلی مجد، علت این امر را به قحطی بزرگ آن سالها نسبت میدهد. این قحطی كه از سوی انگلیسیها به آن دامن زده شد و احتمالاً بخشی از نقشه تغییر رژیم در ایران بود موجبات مرگ میلیونها ایرانی را فراهم آورد و این در حالی اتفاق افتاد كه هندوستان مستعمره انگلیس و حتی بینالنهرین تحت اشغال انگیس مملو از مواد غذایی بود ولی انگلیس با خروج روسیه از صحنه ایران بدنبال انقلاب اكتبر 1917 به سرعت شروع به جایگزینی مهرههای ماسونی خود در نقاط حساس این كشور نموده و از انتقال مواد غذایی به آن ممانعت به عمل میآورد. نگاه كنید به: قحطی بزرگ، دكتر محمدقلی مجد

4-      پروفسور سیدآقا عونالهی به نقل از شهابالدین تكینداغ (Yavuz'un İran seferi) تعداد این صنعتگران را 1700 نفر آورده است. اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی؛ پروفسور سیدآقا عونالهی، ص 138

امّا خیلی از تاریخپژوهان از جمله بلال ددهیف، توفیق نجفلی و رمضان اوسلو این رقم را بصورت 3000 نفر آوردهاند.

Life and Works of Tebrizli Ali honored as the chief architect at attoman empire, Bilal Dedeyev- Tofiq Necefli ve Ramazan Uslu, p. 329- 340

ضمناً در برخی از مأخذ به پخش شدن تعدادی از این مهاجران در اقصی نقاط امپراتوری عثمانی اشاره شده است. به عنوان مثال روبرت مانتران از برده شدن 700 خانواده از سفالینهكاران تبریزی به ازنیك خبر میدهد. نگاه كنید به «تاریخ معماری عثمانی، گادفری گوریون، ص 332

5-      تاریخ معماری عثمانی، گادفری گوریون، ص: 266

6-      جمعیت استانبول قبل از فتح و در برهههای مختلف از صدها هزار نفر تا حدود یك میلیون تخمین زده شده است. لیكن تاریخپژوه مشهور ترك، پروفسور خلیل اینالجیق، ضمن اشاره به منابع مختلف و برآوردهای تخمینی آنها به نقل از jacoby in byzantion مینویسد: « در عهد روم شرقی جمعیت استانبول و گالاتا با هم هیچگاه از 400 هزار درنگذشته است». استانبول و فتح آن، خلیل اینالجیق و م. طیب گؤك بیلگین، صفحه 114

7-      پروفسور خلیل اینالجیق به نقل از فرانتز می نویسد: «قبل از شروع محاصره، بسیاری از اهالی شهر از آنجا گریخته بودند و دیگران در مدت غارت، خود را پنهان ساخته یا به گالاتا فرار كرده بودند. افراد اخیر و زندانیان فدیهپرداز نخستین جمعیت یونانی شهر را تشكیل دادند كه آمار (تحریر) سال 1455 عده آنان را اندك نشان میدهد. استانبول و فتح آن: صفحه 8

8-      همان، ص 83

9-      همان: صص 8 و 9

10-   «مطابق آمار 1455، بسیاری از مهاجران مسلمانی كه از قوجاائلی، ساروخان، آیدین، بالیكسیر و غیره كوچانده شده بودند به طور دستهجمعی فرار كردند و به جای آنان مهاجرانی از تكیرداغ و چورلو نشانده شدند.... به گزارش آشیق پاشازاده، یكی از دلایل فرار یا بازگشت مهاجران اجباری نیز، علاوه بر مشكلات عمومی زندگی در شهر ویران شده، محققاً سعی سلطان در برقراری «مقاطعه» بر خانههای ایشان بوده است».  همان: صص 84 و 83

11-   همان، ص 83

12-   دومین شهری كه در این مورد جلب نظر میكند قاهره است كه سلطان سلیم تعداد 600 خانوار (به عقیده پاشازاده 800 خانوار) از این جرگه را با خود به استانبول برد ولی آنها در زمان جلوس سلطان سلیمان قانونی بر تخت با اجازه وی به مملكتشان بازگشتند. نگاه كنید به «تاریخ معماری عثمانی»، گادفری گوریون، ص 332

13-   اینها نیز به نوبه خود نقش مهمی در پیدایش رنسانس و پیشرفتهای علمی اروپا ایفا نمودند. نگارنده

14-   نگاه كنید به؛ اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی، پروفسور سیدآقا عونالهی، صص89 و 203

15-   «استانبول (آمار مربوط به سال 1477): تعداد خانوار مسلمان 8951، غیرمسلمانان: 1852 خانوار. گالاتا: مسلمان: 535 خانوار و غیرمسلمان: 986 خانوار. این جمع سربازان، طلاب مدرسه و بردگان را دربرندارد. باركان این عده را یك پنجم تخمین می زند و خانوار را پنج نفر فرض می كند و جمعیت را (در سال 1477) حدود 100000 می داند.» استانبول و فتح آن، خلیل اینالجیق، صص 88 و 89. در جای دیگری ضمن پرداختن به زلزله سال 1509 استانبول، جمعیت شهر قبل از زلزله 160000 نفر عنوان شده است. منبع: اینترنت

16-   استانبول و فتح آن: صفحه 90

17-   «خاصه» در لیتراتور عثمانی، مترادف با واژه royal فرنگی و در مفهوم سلطنتی و شهنشاهی بكار می رفت. مثل Has oda و sermimaran-ı hassa و ...  - نگارنده

18-   نگاه كنید به: اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی، پروفسور سیدآقا عونالهی، ص 251 و Life and Works of Tebrizli Ali honored as the chief architect at attoman empire، ص 333

19-   شهرامینی مقامی در عثمانی بود كه تعمیر و نگهداری ابنیه دولتی و كاخهای استانبول و خرید برای انها را بر عهده داشته است. منبع: اینترنت

20-   اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی، پروفسور سیدآقا عونالهی، ص 251 و Life and Works of Tebrizli Ali honored as the chief architect at attoman empire، ص 333

نام كامل او علاالدین علی عجم بوده و در مقاله Life and Works of Tebrizli Ali honored as the chief architect at attoman empire به آن به صورت نسبتاً مفصلی پرداخته شده است.

21-   “Life and Works of Tebrizli Ali honored as the chief architect at attoman empire” ص: 330.

حسین ارسلان سند مذكور را به تركی جدید ترجمه و در كتاب خود به نام “XVI yüzyılda Osmanlı toplumunda yönetim, nüfus, iskan, göç ve sürgün” مورد استفاده قرار داده است.

22-   تاریخ معماری عثمانی، به نقل از اونسال (معماری تركی- اسلامی، ص: 96) از این مسجد با عنوان شفاءالدین نامبرده شده است. تاریخ معماری عثمانی، ص: 240

23-   Life and Works of Tebrizli Ali honored as the chief architect at attoman empire ص: 334

24-   اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی، پروفسور سیدآقا عونالهی، ص 260. شاید در اینجا یادآوری این نكته بجا باشد كه تصاویر و مینیاتورهای نقاشی شده از سوی كمالالدین بهزاد استاد بزرگ و نامی نقاشی در مدت بیست سال حضور او در تبریز به دستور شاه اسماعیل و به عنوان رئیس كتابخانه دربار، در سال 973 ه. ق (1566- 1565) به همراه هدایای دیگری از سوی شاه طهماسب و به واسطه شاه قلی استاجلو به استانبول برده شده و به سلطان عثمانی تقدیم شده است. (همان، ص 255) بخش بزرگی از این اثر امروز در موزه متروپولیتن نیویورك می باشد. نگارنده

25-   همان،  ص259

26-   همان، ص 258

27-   همان، صص 244- 243

28-   همان، ص 251

29-   همان، ص 61 به نقل از تاریخ اولجایتو، ص 47- 46، «میرخوند، از آن دسته از صنعتگران تبریزی كه توسط تیمور به سمرقند انتقال داده شدند به عنوان «صنّا» و «محترفه»، شرف الدین یزدی «اصناف ... پیشهوران»، خوندمیر «محترفات»، میرخوند «اهل حرفه» نام برده است».( همان، ص 61 به نقل از ظفرنامه: ص 290، روضه الصفا، جلد 4: ص 566 و ...) «علیرغم زیادی تعداد صنعتگران، احتیاج مبرمی به نیروی ماهر احساس میشد».( همان، ص 62)

30-   اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی، پروفسور سیدآقا عونالهی، ص: 259

31-   استانبول و فتح آن، ص 84

32-   همان، ص 91

33-   نگاه كنید به «تحولات ایران در عصر صفوی، محمد كریم یوسف جمالی، ص: 512

34-   Erken Osmanlı Devrinde Tebrizli Usta Gruplarının İzi Nasıl Sürülmeli?”, Yrd. Doç. Dr. Mustafa Beyazıt, Pamukkale Üniversitesi- Denizli, Journal of History Studies, Volume 6, Issue 3, April 2014

35-   “Siyasi- Kültürel İlişkiler Çerçevesinde Tebrizli Çini Ustaların Anadolu Yolculuğu (1419- 1433), Mustafa Çağan Keskin, Belleten, 279, Türk Tarih Kurumu, Ankara, 2013

36-   Zeki Sönmez, “Başlangıcından 16. Yüzyıla kadar Anadolu Türk- İslam Mimarisinde Sanatçılar, Türk Tarih Kurumu, ankara, 1989, s. 423- 451

37-   Yıldız Demiriz, “Osmanlı Mimarisinde Süsleme I Erken Devir (1300- 1453), Kültür Bakanlığı, Ankara, 1979, s. 330 vd.

38-   Nurhan Atasoy- Julian Raby, “İznik Seramikleri”, Alexandria Press, Singapur ve Londra 1989, s. 83

39-   Gülru Necipoğlu, “From International Timurid To Ottoman, A Change of Taste In Sixteenth Century Ceramic Tiles” Muqarnas, Volume 7, Leiden- E.J.Brill 1990, s. 136- 170 (136- 137)

40-   «ردپای گروههای كاردان تبریزی را در دورههای نخست عثمانی چگونه باید پی گرفت؟»، دكتر مصطفی بیازیت، مجله مطالعات تاریخی (فوقالذكر)، ص 47

41-   همان، صفحه 48

42-   همان، صفحه 48، نگاه كنید به «تاریخ آشیق پاشا زاده»، به كوشش: آتسیز، انتشارات وزارت آموزش ملی، استانبول، 1992، ص 168

43-   «مجموعه یئشیل -1424- 1419- كه با هدف سازه پرستیژ دولت عثمانی ساخته شد، بدلیل وجود كتیبههای بانی –سلطان محمد چلبی-، معمار –حاجی ایواز پاشا-، استادان كاشیكار –محمد مجنون-، خطاطی –الیاس علی/علی نقاش- و چوبكار –حاجی علی بن احمد تبریزی- صاحب جایگاه ویژهای در هنر عثمانی است. این اساتید با ساخت مجموعه یئشیل، هم هنر و هم نام خود را ماندگار ساختند.» ردپای گروههای كاردان تبریزی را در دورههای نخست عثمانی چگونه باید پی گرفت؟، دكتر مصطفی بیازیت، صفحه 46

44-   همان، صص 48 و 49 ، كتیبههای مربوط به تزئینكاران كاشی در مجموعه موجود است. اولین اینها نیز كتیبهای با الفبای عربی است كه داخل قاب مستطیل شكل زرد رنگ واقع در سرستونهای گوشههای محراب قرار گرفته و روی آن عبارت «عمل استادان تبریز» منقش است. در طرف متقارن كتیبه نیز، بیت شعری است كه احتمالا ناظر بر مذلت حمله تیمور است.

45-   همان، ص 49

46-   «ردپای گروههای كاردان تبریزی ...؟» (فوقالذكر)، ص 50

47-   همان، ص 52

48-   همان ص 52 به نقل از:s. 459- 460  Keskin, a. g. M

49-   همان، ص 53

50-   همان، ص 54

51-   همان، ص 55 به نقل از: Necipoğlu, a. g. m., s. 137

52-   همان، ص 54

53-   همان، ص 54

54-   عضو هئیت علمی گروه تاریخ دانشگاه الزهراء تهران

55-   مجموعه مقالات همایش صفویه در گستره تاریخ ایران زمین، مقاله «جایگاه مهاجران تبریزی در اصفهان (پایتخت صفوی)» از دكتر نزهت احمدی، صص: 30- 17

56-   چكیده مقالات همایش صفویه در گستره تاریخ ایران زمین، چكیده مقاله دكتر شفقی، صص: 79-78

57-   مجموعه مقالات همایش صفویه در گستره تاریخ ایران زمین، مقاله «جایگاه مهاجران تبریزی در اصفهان (پایتخت صفوی)» از دكتر نزهت احمدی، صص: 30- 17

58-   اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی، پروفسور سیدآقا عونالهی، ص 200

59-   اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی، پروفسور سیدآقا عونالهی، ص:244

60-   مقالات همایش صفویه در گستره تاریخ ایران زمین، مقاله «محله تبریزیها یا تبریز نو (عباس آباد) نخستین شهركسازی عصر شاه عباس اوّل در اصفهان» از دكتر سیروس شفقی؛ عضو هیئت علمی گروه جغرافیا دانشگاه اصفهان، ص: 544

61-   مجموعه مقالات همایش صفویه در گستره تاریخ ایران زمین، مقاله «جایگاه مهاجران تبریزی در اصفهان (پایتخت صفوی)» از دكتر نزهت احمدی، ص: 25

62-   عضو هیئت علمی گروه جغرافیا دانشگاه اصفهان

63-   مجموعه مقالات همایش صفویه در گستره تاریخ ایران زمین، مقاله «جایگاه مهاجران تبریزی در اصفهان (پایتخت صفوی)» از دكتر نزهت احمدی، ص: 21

64-   اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی، پروفسور سیدآقا عونالهی، ص: 244

65-   سفرنامه شاردن، جان شاردن، ج 4، ص: 1547

66-   مقالات همایش صفویه در گستره تاریخ ایران زمین، مقاله «محله تبریزیها یا تبریز نو (عباس آباد) نخستین شهركسازی عصر شاه عباس اوّل در اصفهان» از دكتر سیروس شفقی؛ صص: 545- 544

67-   مقالات همایش صفویه در گستره تاریخ ایران زمین، مقاله «محله تبریزیها یا تبریز نو (عباس آباد) نخستین شهركسازی عصر شاه عباس اوّل در اصفهان» از دكتر سیروس شفقی؛ ص: 542

68-   مقالات همایش صفویه در گستره تاریخ ایران زمین، مقاله «محله تبریزیها یا تبریز نو (عباس آباد) نخستین شهركسازی عصر شاه عباس اوّل در اصفهان» از دكتر سیروس شفقی؛ صص: 551- 537: «ناامنی و كشت و كشتارهای بزرگ باعث گردید كه این شهر حداقل با نیم میلیون جمعیت كمكم از رونق افتاد و وسعت خود را از دست داد بطوریكه در عصر ناصرالدینشاه جمعیت شهر به 50000 نفر تقلیل یافت... عباسآباد از سال 1320 شمسی به بعد با توسعه شهر اصفهان رشد یافت و به منطقه مسكونی تبدیل گردید ... ولی از تجار تبریزی در آن دیگر خبری نیست».

69-   اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی، پروفسور سیدآقا عونالهی، ص 244

70-   مقالات همایش صفویه در گستره تاریخ ایران زمین، مقاله «جایگاه مهاجران تبریزی در اصفهان (پایتخت صفوی)» از دكتر نزهت احمدی، صص: 30-17

71-   مقالات همایش صفویه در گستره تاریخ ایران زمین، مقاله «محله تبریزیها یا تبریز نو (عباس آباد) نخستین شهركسازی عصر شاه عباس اوّل در اصفهان» از دكتر سیروس شفقی؛ ص: 543

72-   «در نوشته‌های غربی، ویژگی‌های شیوه‌ اصفهانی با عنوان شیوه‌ صفوی، افشاری، قاجاری و زند آمده است. ... پسرفت كامل (سبك مذكور) از زمان محمدشاه آغاز شد. از آن زمان به بعد، دیگر شیوه‌ای جانشین شیوه‌ اصفهانی نشد و با وجود تلاش‌هایی كه برای حفظ رشته‌ معماری در ایران شد، دیگر معماری آن سیر و روند تكاملی پیشین را پی نگرفت. ویژگی‌های این شیوه چنین است: ١- ساده ‌شدن طرح‌ها، در بیشتر ساختمان‌های این دوره، فضاها یا چهارپلو (مربع) هستند یا مستطیل؛ ٢- در شیوه‌ی تبریز با به ‌كارگیری هندسه‌ای قوی، طرح‌های پیچیده‌ای ساخته شد اما در شیوه‌ اصفهانی، هندسه‌ ساده و شكل‌ها و خط‌های شكسته بیشتری به‌كار رفت؛ ٣- در نهرنگ ساختمان‌ها، نخیر و نهاز (پیش‌آمدگی و پس‌رفتگی) كمتر شد، ولی پس از رواج این شیوه، ساخت گوشه‌های یخ در ساختمان رایج‌تر شد؛ ٤- پیمونه‌بندی و بهره‌گیری از اندام‌ها و اندازه‌های یكسان در ساختمان دنبال شد؛ ٥- سادگی طرح‌ها در بناها هم آشكار بود. ... نیارش تنگی زمان و كم‌شدن معماران چیره‌دست در این شیوه، كیفیت ساختمان‌سازی را بسیار پایین آورد. دیگر همانند گذشته، ساختمان‌ها را پایدار و ماندگار نمی‌ساختند. یكی از ویژگی‌های نیارشی در معماری ایران این بود كه معماران ما همواره به نشست ساختمان در روند ساخت و اثر آن بر نماسازی توجه می‌كردند؛ زیرا همان‌طور كه می‌دانیم ساختمان به‌مرور زمان نشست می‌كند. در شیوه‌ی رازی زبوه و نما (سفت‌كاری و نازك‌كاری) با هم انجام می‌شد؛ یعنی كار به‌شكلی «همچین» ساخته می‌شد و برای اینكه ساختمان یك‌دست نشست كند، زبره را با نما به‌ طور هشت (برآمد) و گیر (گود و فرورفته) یا با هم چفت ‌و بست می‌كردند. اما در شیوه‌ی تبریز، چون در ساختن شتاب داشتند، زبره و نما جداگانه ساخته می‌شد. این روش در شیوه‌ اصفهانی نیز پیگیری شد و شاید از دید فنی روش درست‌تری هم بود. همچنین، در این شیوه، همه‌ گونه‌های تاق‌ها و گنبدها به‌كار برده شد. گنبدهای گسسته‌ میان‌تهی در بیشتر ساختمان‌های این شیوه دیده می‌شود.» معماری مساجد در دوره صفویه، مریم حیدری، از اینترنت. خانم حیدری احتمالاً به سهو، بجای «سبك تبریز» از «شیوهی آذری» (؟!) استفاده نموده است! در حالیكه چنین واژهای اصلاً مربوط به دوره پهلوی و به عنوان كد رسمی بجای واژه ترك، تركان آذربایجان ابداع گردیده است. بدلیل كمبود منبع مجبور به استفاده از این گونه دادهها شدهایم.

73-   مساجد شیخ لطف الله، امام، جارچی، آقانور، ملاعبدالله، سرخی، مقصودبیك، بازار قیصریه، سماورسازها، زرگرها، تفنگ سازها، مقصودبیك، سرای لله بیگ و بازار كاشان، عمارت عالی قاپو، پل الله وردی خان، پل خواجو، كاخ هشت بهشت، كاخ چهل ستون، خیابان چهارباغ، كلیسای وانك، حمام جارچی، دردشت، ساری تقی (یا سارو تقی) و حمام فین در كاشان، سد قهرود، كاروانسرای عباسی و ... به فرمان و زیر نظر شاهان صفوی و با نقش پررنگ اهل تخصص و هنر تبریزی آفریده شدند. به جز آتشكده و پل شهرستان، بقیه آثار باستانی این شهر نیز (مثل تالار تیموری یا منار جنبان) مربوط به سلجوقیان، ایلخانان و قاجار میباشد. نگارنده

74-    نگاه كنید به «تاریخ بیست ساله ایران» اثر حسین مكی، «از قاجار به پهلوی» و «قحطی بزرگ» اثر محمدقلی مجد، «فراماسونری در ایران» از اسمائیل رایین و ...

«از سوی دیگر تسلط مطمئن به منابع نفت و جغرافیای استراتژیك آن و به حاشیه راندن آن قسمت از جغرافیای قومی با معرفه های متفاوت اجتماعی و هوشیار به وقایع سیاسی برای همیشه جهت اعمال كنترل كامل و مطمئنتر و كم هزینه تر، جزو پایه های اصلی سناریویی بود كه در غیبت شوروی تازه انقلاب كرده توسط عوامل رویاهای آنگلوساكسونی به سرعت به مورد اجرا گذاشته شد. بطوری كه برای پیشبرد سریع و مطمئن برخی امور، اقداماتی به انجام رسید كه به بهای جان میلیونها انسان تمام شد.» 500 سال فرسایش زمان در چالدران، رسول داغسر، ص 109

75-   نگاه كنید به نقش فراماسونها در تاریخ معاصر ایران، حسین ملكی، مخصوصاً صص: 333- 280

«امپریالیسم انگلیس كه با گسترش این مكتب خیانت، عنكبوتوار برای شكار عناصر سفله و زبونمایه، به تنیدن تارهای دامگستری در جامعه ایرانی پرداخته بود، فرومایگان بسیاری تربیت كرد و پستترین این مزدوران را در اساسیترین ارگانهای دولتی و رفیعترین مقامات درباری گماشت و همراه ذخایر زیرزمینی و منابع طبیعی، شرف و فضیلت ملی و هویت انسانی و معنوی ایرانیان را نیز به غارت برد!» همان، ص 388

76-   شهر ری از قدیمالایام به سبب قرار گرفتن بر روی شاهراه اصلی ابریشم، یكی از شهرهای مهم منطقه بوده است. این شهر مخصوصاً بعد از انتخاب به عنوان پایتخت از سوی ارطغرل سلجوقی شاهد رونق بی سابقه در قرن دوازدهم میلادی بود. نگاه كنید به «گزیده تاریخ تهران» اثر سیدحسین حجت بلاغی. برج طغرل به عنوان یادگار این دوران، امروز در گوشهای از شهر در میان كوچههای بیریخت، بیاعتنا مانده و آخرین بار كه اینجانب در شهریور ماه سال 1392 قصد دیدار از آنجا را داشتم و البته موفق به ورود نشدم یك افغانی نگهبانی آن را بر عهده داشت.

77-   «گزیده تاریخ تهران»، سیدحسین حجّت بلاغی، ص: 11

78-   «تبریز در آنزمان ... از حیث وسعت و كثرت جمعیت اولین شهر ایران محسوب می شد و سفرای دول اروپایی در تبریز به سر می برند در صورتیكه تهران پایتخت كشور بود... تبریز نسبت به تهران یك شهر متجدد بشمار می آمد و مردم تبریز از ازمنه قدیم با اروپائیان محشور بودند... دكتر بارنز انگلیسی كه در سال 1833 میلادی و پنج سال بعد از انعقاد عهدنامه تركمانچای در ایران سیاحت كرد نوشته كه جمعیت شهر تهران بیست و پنج هزار نفر است ولی تبریز بنا بر نوشته همان جهانگرد انگلیسی چهارصدهزار نفر جمعیت داشته است.» دلاوران گمنام ایران در جنگ با روسیه تزاری، ژان یونیر، ص 682- 681. «جمعیت آن (اواسط دهه دوم قرن بیستم میلادی) هفتمیلیون و ششصدوپنجاه هزار نفر و دارای نود و نه نقطه شهری است... جمعیت تهران پایتخت حدود 350000 نفر، تبریز ولیعهدنشین 300000 نفر، اصفهان 80000 هزار نفر، مشهد 70000 نفر و ...» «ایران و قضیه ایران»، لرد كرزن: ص 200 به بعد

79-   اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی، پروفسور سیدآقا عونالهی، ص 66

80-   منطقه مركز و غرب ایران كنونی شامل استانهای كرمانشاه، ایلام، همدان، لرستان، اصفهان، مركزی، قم و فارس در گذشته با نام عراق عجم خوانده میشده است. نگارنده

81-   اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی، پروفسور سیدآقا عونالهی، ص 91. بعد از فتح استانبول توسط مسلمانان نام «روم قاپیسی» به «اسلامبول» یا «استانبول قاپیسی» تغییر یافت. جا دارد از زحمات شهرداری در خصوص بازسازی و تعمیر این دروازهها و مخصوصاً اقداماتی كه علیرغم برخی نامهربانیها منجر به خواهرخواندگی دو شهر تبریز و استانبول گردید از طرف خود قدردانی نمایم. نگارنده

82-   همان، ص 127

83-   باید خاطرنشان ساخت كه این رقم از سوی برخی از تاریخپژوهان به صورت 3000 نفر آورده شده است. نگارنده

84-   همان، ص 138

85-   همان، صص 153- 145

86-   همان، ص 148

87-   همان، ص 151

88-   همان، ص 151

89-   شاردن جلد 2، ص 409

90-   اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی، پروفسور سیدآقا عونالهی، ص 191 به نقل از تاورنیه ص 66

91-   همان، ص 196 به نقل از جیوانی باتیستی

92-   اورتا عصرلرده تبریز شهرینین تاریخی، پروفسور سیدآقا عونالهی، صص: 244- 243

93-   همان، ص 238 به نقل از دیوان خاقانی شیروانی، تهران 1338 شمسی، ص 226. خاقانی شیروانی در سال 1199 در 79 سالگی در تبریز وفات نموده و در مقبره سرخاب، سمت چپ راهی كه به طرف باغ بَییم میرود دفن گردیده است. همان.

94-   همان، ص 252 به نقل از پروفسور جعفر قیاسی

95-   مراد بارداكچی، حریت، 17/10/2004 میلادی: مراد بارداكچی میگوید برخی از تاریخپژوهان در تركیه منظور این نوشته را به مظالم تیمور در 1402 ربط میدهند ولی با منطق سنخیت ندارد. زیرا اولاً تیمور در واقع ظالم نبوده است، ثانیاً بعد از تیمور عثمانی سالها درگیر كشمكشهای داخلی بوده است و بجای انتخاب راه آسان باید دنبال یافتن منظور واقعی نویسندگان بود.

96-   مفهوم شعر در نوشتههای تركی به این شكل آمده است: ستمگر گمان كرد كه مرا مورد ظلم و اجحاف قرار داده است، لیكن این ظلم بیش از آنكه بر من موثر افتد، وبال گردن او گردید.



آچار سؤزلر : تبریز,