تحریف واقعیات تاریخی در مورد افشارها
+0 به یه ن منبع:زبان وادبیات تركان خراسان
نویسنده : محمد مرادی
جناب آقای توحدی یكی از كرد زبانان علاقه مند به تاریخ ایران كه گویی تعصب و علاقه عجیبی به زبان و نژاد خود دارد نوشته ها و مقالات بسیاری را در باب تاریخ كرمانج های عزیز به رشته تحریر درآورده و می آورد. اما صد حیف و افسوس كه گویی این علاقه شدید ایشان به كرمانج ها و كرمانجی باعث شده است كه در نوشته ها و انتشار تحصیلات و معلومات خودشان برای كردها حساب ویژه ای باز كرده و بسیاری از وقایع تاریخی را به شكل عجیبی به برادران كرد نسبت داده اند كه با كمال احترام آن را به عنوان نوعی از تحریف تاریخ می دانم. عجیب ترین این اشكالات تاریخی در نوشته های جناب آقای توحدی این بود كه نادر شاه افشار را نیز كرد نامیده بودند!!! ایشان قسمتی از تعاریف و مطالبشان برگرفته از كتاب جامعالتواریخ رشیدالدین فضلالله همدانی است. اما اشاره صریح به ترك بودن افشارها توسط جامعالتواریخ را به شكل عجیبی حذف كرده و نادیدگرفته اند!!! جایی كه توانستهاند توتم و حیوان مقدس افشارها را كه«تاوشانجیل» باشد ذكر نمایند، آیا میتوانند توتم و حیوان مقدس سایر ایلات و قبایل كرد را نیز بشمارند؟ مسلما نمیتوانند. چون مساله توتم تنها شامل قبایل بیست و چهارگانه اوغوز میباشد كه افشارها نیز یكی از آنها هستند. و این مختص ترك هاست...
افشارها بعد از ایل ترك اوغوز (قایی)، دومین نقش را در تشكیل امپراتوری عثمانی داشتهاند و در جای جای تركیه كنونی پراكنده و ساكن شدهاند. به سایت افشارهای تركیه سری بزنید تا به اصالت ترك یا كرد بودنشان پی ببرید. (www.avsarobasi.com) در این سایت میتوانید لیست كتابها و مقالات و پایان نامههای بسیاری كه درباره افشارها نوشته و ترجمه شده است را ببینید. حتی لیست شهرها و روستاهایی را كه افشارها در آنجا ساكن هستند را نیز میتوانید مشاهده فرمایید.
در ایران نیز افشارها از جمله ایلات اوغوز هستند كه بیشترین نقش را در صحنه سیاست بازی كردهاند و در تشكیل امپراتوری صفوی و دولت های افشاریه و قاجاریه نیروی تاثیرگذار بسیار مهمی بودهاند. گرچه قبل از صفویه در خوزستان و بعدها در كوهكیلویه، فارس و كرمان نیز موفق به تشكیل حكومتهای محلی شده بودند. از ایلات ترك اوغوز، افشارها و شاهسونها بیشترین پراكندگی را در جغرافیای ایران دارند. آنها را در هر گوشه از ایران میتوان سراغ گرفت.
تا جایی كه تاریخ سراغ دارد در هیچ منبعی از غیر تركمان یا غیر ترك بودن افشارها سخن به میان نیامده است. قدیمیترین سند در این خصوص كتاب دیوان لغاتالترك محمود كاشغری(قرن 5 ه.ق) است. كاشغری اقوام غز(اوغوز) را به 22 بطن(قبیله) تقسیم میكند كه ششمین بطن آن افشارها هستند. «دیوان لغاتالترك، ترجمه و تنظیم دكتر دبیر سیاقی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال1375، صفحه171».
بعد از دیوان لغات ، رشیدالدین فضلالله در كتاب معتبر جامعالتواریخ، اقوام اوغوز را 24 قبیله میشمارد. او نیز افشارها را جزء اوغوزهای ترك ذكر میكند.
در تاریخ وصاف آمده است كه « افشارها در قرن ( 5 و 6 ه.ق) از دشت قبچاق یعنی سواحل رود سیحون با سالورها [دیگراقوام ترك] به خوزستان و كوهكیلویه آمده و در آنجا مستقر شدند». لازم به ذكر است كه افشارها در خوزستان و سالورها در فارس تشكیل حكومت دادند. بعدها افشارهای گوندوزلو به خراسان (ابیورد) و قسمتی هم با ارشلوها به ناحیه ارومیه كوچ داده شدند. (نگاه كنید به تاریخ پانصد ساله خوزستان، كسروی. تاریخ كرمان، باستانی پاریزی و تاریخ افشار، میرزا رشید ادیبالشعرا ).
از آن تاریخ به بعد هر جا از افشارها ذكری آمده است همه متفق القول آنها را ترك خواندهاند. از جمله در « شجره تراكمه » ابوالغازی بهادرخان، « تاریخ دارالعرفان خمسه » محمد هاشم رستم الحكما، « تاریخ ذوالقرنین» فضلالله خاوری، « تاریخ افشار » میرزا رشید ادیب الشعرا، « صحیفه الارشاد » محمد مومن كرمانی با مقدمه و تصحیح دكتر باستانی پاریزی، « سفرنامه سدید السلطنه »، « سفرنامه كلات » مجدالاسلام كرمانی، « جغرافیای كرمان یا جغرافیای وزیری »، « جهانگشای نادری »، «عالم آرای نادری »، « نادرشاه » لارنس لكهارت، « انقراض سلسله صفویه » لارنس لكهارت، « تاریخ اجتماعی ایران در عصر افشاریه » دكتر رضا شعبانی، « تاریخ مفصل ایران » پیرنیا و اقبال آشتیانی، « تاریخ نادرشاه افشار » جیمز بیلی فریزر، « عصر نادرشاه » ژان اوتر، « تاریخچه نادرشاه » مینورسكی، « حدیث نادرشاهی » دكتر شعبانی، « تاریخ پانصد ساله خوزستان » احمد كسروی، « یادداشت های روزانه » گمبرون، مقالات و آثار پروفسور دكتر فاروق سومر، « دائرهالمعارف بزرگ اسلامی »، « لغتنامه دهخدا » و تمام لغتنامههای فارسی، « تكاب افشار » علی محمدی، « جغرافیای غرب ایران » ژاك دمرگان، « مقاله افشارهای ارومیه » واسیلی نیكیتین، « جغرافیای نظامی ایران » سرهنگ رزم آرا (مجلدات مربوط به آذربایجان ،خراسان و كرمان). « بر افتادن صفویان » ویلیام فلور، « استان زنجان سرزمین اقوام افشار» دكتر محمد خالقی مقدم، « افشار، دستبافت های ایلات جنوب شرقی ایران » پرویز تناولی، « از ابیورد خراسان تا ابیورد فارس» مظفر قهرمانی ابیوردی « السیف المهند » بدرالدین عینی، « النجوم »ابن تغری بردی، « مردم شناسی ایران » هنری فیلد، « نادرنامه » محمدحسین قدوسی، « دون ژوان ایرانی » اروج بیگ، « گلشن مراد » ابوالحسن مستوفی، « احسن التقاسیم » محمد مقدسی، « تركمنهای ایران » هوشنگ پوركریم، « راحه الصدور » محمد راوندی، « الكامل » ابن اثیر، « عالم آرای عباسی » اسكندر بیگ منشی، « نامواره دكتر محمود افشار» به كوشش ایرج افشار و كریم اصفهانیان و تعداد زیادی مقاله و پایاننامه و كتابهای تاریخی و كتابهای مورخین خارجی و داخلی معاصر كه ذكر آنها به درازا خواهد كشید.
اما جالبتر، كتاب « شرفنامه بدلیسی » است كه در واقع از آن با نام مفصل تاریخ كردستان و اقوام كرد یاد میشود كه در قرن ( یازدهم ه.ق) نوشته شده است. در چند جای این اثر از افشارها با عنوان « تركان افشار » سخن به میان آمده است (از جمله در صفحه 58 ). در ضمن در كتابهای مربوط به تاریخ و جغرافیای اكراد از جمله « تاریخ اردلان » مستوره اردلان و « سیر الاكراد » عبدالقادر بن رستم بابانی، « تحفه ناصری در تاریخ جغرافیای كردستان » كه هر سه مربوط به عصر قاجاریه هستند و در مورد ایلات مختلف كرد ایران و خاورمیانه اطلاعات جالب و دست اول را ثبت كردهاند هیچكدام به ایلی به نام افشار كه كرد زبان باشد اشارهای نكردهاند. و در زمان معاصر كتابهای « كرد و پیوستگی نژادی تاریخی آن » اثر رشید یاسمی، « تاریخ كرد در قرن 16 میلادی » دكتر شمسی محمد اسكندر، « تاریخ مردوخ » محمد مردوخ، « تاریخ ریشه نژادی كرد » احسان نوری، « تاریخ كرد و كردستان » محمد امین زكی و آثار دیگر، هیچ نشانی از كرد بودن افشارها نمیتوان یافت. چون هیچ تاریخنگار كردی تا كنون همچین تعصب بی مورد و عجیبی نكرده است تا یك واقعیت مسلم تاریخی را تحریف نماید. اما متاسفانه نوشته های عجیبی از آقایان توحدی، و علیرضا سپاهی لایین نویسنده « تاریخ كرد در جغرافیای خراسان » و امثالهم دیده شده است كه خیلی عجیب است و بهتر است تا زمانی كه این فدایت شوم های قومیتی تاریخ را به تحریف و تردید نرسانده است كارشناسان و محققان جلوی این اشتباهات را بگیرند.
دو كتاب جهانگشای نادری و عالمآرای نادری از جمله منابع معتبر و دست اول در خصوص زندگانی نادر شاه میباشند كه در هر دو اثر به كرات به تركمان بودن ایل افشار و نادرشاه اشاره نمودهاند. برای مثال در آغاز جهانگشای نادری، میرزا مهدی خان استرآبادی جملاتی میآورد كه ذكر آن خالی از لطف نخواهد بود «...در هر عهد و اوان كه اوضاع جهان، پریشان و چرخ ستمگر به كام ستمكیشان گردد، خداوند یگانه...به التیام جراحات قلوب ستمدیدگان پردازد... و مصداق این مقال، حال همایون فال اعلی حضرت قدر قدرت ... قهرمان سلسله جلیله تركمانیه،... السلطان نادر شاه افشار است...» (صص13و 14 تصحیح دكتر میترا مهرآبادی). در همان كتاب به صراحت ایل افشار« از جنس تركمان »معرفی میشود (صص37و38 ). توضیح اینكه منظور از تركمان، تركان غربی یا تركان خاورمیانه و از جمله تركان ایران میباشد.
جالب این كه نادرشاه، بعد از فتح هند محمد شاه گوركانی پادشاه هند را به خاطر تركمان بودن در حكومت آن سامان ابقاء میكند.( صص347و 348 همچنین صص 355- 357 و نیز صص365- 367 همان كتاب) و هم چنین در عالم آرای نادری محمد كاظم مروی می نویسد: «حضرت صاحبقران ... فرمودند كه : چون بندگان همایون ما به جماعت افشار اشتهار داریم،افشار نیز از تیره تركمان است،و جد و آبای ما به سلسله تركمانی متصل، در این صورت این دو دولت متصل به ایل جلیل گوركانی است...» (ص722، جلد2 عالم آرای نادری، تصحیح محمدامین ریاحی) و «...حضرت صاحبقران... به لفظ گهربار فرمود: چون سلسله علیه نواب همایون، تركمان، و پادشاه مبادی آداب نیز تركمان است،... در این صورت پادشاهی ممالك هندوستان را با تاج و تخت و نگین بدان اعز با عز و تمكین شفقت و مرحمت فرمودیم » (ص751،ج2 ،عالم آرای نادری). نادرشاه بعد از فتح هند متوجه تركستان میشود. این بار نیز حكام تركستان را به خاطر نسب تركمانی و چنگیزی در حكومت بلاد خود ابقاء مینماید. (ص369 همین طور صص 384- 386 و نیز 394-396 جهانگشای نادری ).
نادر به خاطر اتحاد با روسیه از دختر امپراتور روس پتركبیر خواستگاری میكند كه ماجرا در عالم آرای نادری به تفصیل بیان شده است. آن چه در جواب نامه امپراتریس به نادر قابل تامل است این كه امپراتریس به صراحت نادر شاه را « اعظم سلاطین ترك و نامدار پادشاهان سترگ » میخواند. ( صص 409و 410 عالم آرای نادری)
نادر از جمله شاهان ترك ایرانی است كه به تركمان بودن خود میبالید. لذا پارهای از اقدامات او را به تركیگراییش نسبت دادهاند. لارنس لكهارت و دكتر شعبانی موارد زیادی را در آثار خود ذكر كردهاند كه جهت اطاله كلام به آنها نمیپردازم. میتوانید به آثار این دو نویسنده مراجعه فرمایید.
مینورسكی كه كردها بیشتر معلومات تاریخی خود را مدیون وی هستند در مورد نادر می نویسد: « ... زبان مادری نادر طبعا تركی بود و با این زبان با پادشاه هند و جاثلیق ارمنستان مكالمه می كرد» تاریخچه نادر شاه، ص7، برگرفته شده از كتاب ایران در زمان نادر شاه، گردآوری علی اصغر عبدالهی، ترجمه رشید یاسمی، 1387، دنیای كتاب چاپ پنجم.
همان طور كه میدانید، حدود هزار سال تركان بر ایران و جهان اسلام حكومت كردهاند. در میان شاهان و سلاطین ترك ایرانی، نادر شاه تنها شاهی است كه از خود كتیبهای تركی به یادگار گذاشته است. كتیبه كلات نادری كه 23 بیت از 24 بیت شعر كتیبه تركی است و نادر در آنجا نیز نسب خود را به امیرتیمور گوركانی میرساند. درست است كه هیچ پیوند خونی و خویشاوندی بین تیمور و نادر وجود نداشته است، اما این را میرساند كه نادر به نسب تركمانی خود كه با تیموریان همنژادی و همزبانی دارد، پیوسته افتخار میكرده است.
تصور كرد بودن افشارها تحریفی است كه ظاهرا در این اواخر توسط چند نویسنده معاصر كرد صورت گرفته است كه آقای كلیم الله توحدی اگر اولین آنها نباشد فعالترین ایشان است. او در چند كتاب قطور خود از جمله « حركت تاریخی كرد به خراسان » و « نادر صاحبقران »، تمام اقدامات و كارهای افشار در عصر نادری را به نفع ایلات كرد زعفرانلو (چمشگزك) مصادره میكند. در صورتی كه ایل چمشگزك به زور و قهر مجبور به اطاعت از نادر و پیوستن به لشكر نادری شده بودند و در هر فرصتی سر به طغیان و آشوب و نافرمانی بر میداشتند كه نادر به ناچار جهت سركوب كردنشان از در تنبیه و سیاست بر میآمد. در جهانگشای نادری بارها به پیمان شكنی اكراد شمال خراسان (قوچان) اشاره شده است. حتی در صفحه 56 همین كتاب اكراد را طایفه وحشینژاد ذكر میكند. « جهانگشای نادری، تصحیح دكتر میترا مهرآبادی »
استدلالاتی را كه آقای توحدی جهت كرد خواندن افشارها میآورد كاملا بیاساس و سطحی و عجیب و خلاف آنچه در كتاب های تاریخی نگاشته شده است هستند و هیچگونه سندیت تاریخی ندارند. مثلا در كتاب حركت تاریخی كرد به خراسان در صفحه 64 می خوانیم: « نگارنده [منظور خود آقای توحدی] بدرستی نمیتواند ادعا كند كه نادر كرد بوده است یا ترك. هر چند كه بسیاری از اهل نظر معتقدند كه نادر از كردهای افشر یا هفشر بوده كه امروز به افشران و هفشران معروفند و در نزدیكی قوچان اسكان دارند. مورخین نادر را از ایل افشار نوشتهاند و در ترك بودن یا كرد بودن او اشاره صریحی ندارند. اخیرا هم كه در درگز با یكی از بازماندگان دودمان افشار كه هم به كردی و هم به تركی سخن میگفت، صحبت داشتم، او همواره میگفت: ما كردها چنین كردیم و چنان كردیم.» استدلالات سطحی ایشان را ببینید. بدون ارائه كردن حتی یك سند تاریخی ادعا میكند كه بسیاری از اهل نظر! معتقدند كه نادر از كردهای افشر یا هفشر بوده و غیره. حالا بماند تعریف آن جناب از هفشر چیست كه كاملا ساختگی است. و این كه نوشته : « مورخین نادر را از ایل افشار نوشتهاند و در ترك بودن یا كرد بودن او اشاره صریحی ندارند»، كاملا بی مورد است. آقای توحدی كتاب نادر صاحبقران خود را با استفاده از دو اثر « جهانگشای نادری » و «عالم آرای نادری » نوشتهاند كه در جای جای این دو كتاب مخصوصا در جهانگشا بارها به اصالت تركمانی افشار و نادر اشاره شده است. و محمد كاظم مروی در« عالم آرا » نیز در چند جا سخنان تركی نادر را عینا نقل قول مینماید. هم چنین « آبراهام گاتوغی كوس » خلیفه ارمنی كه در اجتماع دشت مغان حضور داشته و از نزدیك شاهد اتفاقات بوده و چند بار نیز با نادر شاه بطور حضوری و خصوصی صحبت داشته است، سخنان ما بین خود و نادر شاه را عینا به زبان تركی و خط ارمنی در كتاب تاریخ خود ثبت كرده است. اشارهای از این صریحتر چگونه باید باشد؟ آن جناب در كتابهایش بیشتر به نقل قولهای دیگران و ابداعات خود تكیه دارد تا به آثار معتبر تاریخی.
آقای توحدی افشار را به هفت شهر تعریف میكند و آقای « لایین » به آبشار و حوضه آبریز. دور نیست كه كسان دیگری هم پیدا شوند و تعاریف متفاوت از كلمه تركی « افشار » با معانی كردی ارائه دهند. صرف تشابه ظاهری كلمات نمیتوان آنها را دلبخواهی تعریف كرد. در این صورت هر قوم و ملتی میتواند « كرد » را به تعبیر خود تعریف كند. مگر میتوان از دریاچهها معنی آبشار را استنباط كرد؟ كدام آبشاری به دریاچههای اورمیه و وان میریزد؟ در صورت پذیرفتن ادعای معنی آبشار یا حوضه آبریز از كلمه تركی «افشار»، ترك بودن افشارها معقولتر به نظر میرسد تا كرد بودنشان؟ چرا كه مابین دریاچه خزر و دریای سیاه و دریاچه اورمیه، جمهوری آذربایجان، تركیه و آذربایجان ایران كه ترك هستند، با جمع كثیری از ترك زبانان گرجستان و ارمنستان قرار دارند. و لابد باید همه این تركان را افشار بخوانیم؟(1)
ایل افشار در تمام نقاط ایران پراكنده هستند. افشارها علاوه بر آذربایجان در ساوجبلاغ كرج، اسدآباد همدان، كرمان، سیستان، خوزستان، كوهكیلویه، فارس و شمال خراسان توانستهاند در طول تاریخ بارها حكومتهای محلی تشكیل دهند كه در آثار دكتر پاریزی، سعید نفیسی و كسروی شرح آنها آمده است. اما در آذربایجان، اكنون نیز شهرهای ارومیه، زنجان، تكاب، شاهین دژ، اطراف مرند، جلفا و تبریز بیشترین جمعیت افشارها را در خود جای دادهاند. شاید سوء استفاده جهت تحریف یك واقعیت تاریخی از منطقه تكاب افشار آغاز شده باشد. منطقه تاریخی صایینقلعه (شاهیندژ ) افشار در منابع قاجار بسیار آمده است. این منطقه كه شامل صایینقلعه، تكاب و قسمت هایی از بیجار و اسدآباد همدان میباشد، در روزگار قاجار به منطقه افشار یا صایینقلعه افشار معروف بوده است ( تاریخ تكاب افشار، علی محمدی). در این منطقه ایلات مختلف كرد، لر و لك در كنار تركان افشار و شاهسون بصورت اقلیت زندگی مینمایند. به گواه تاریخ آنها بعد از تركان در این مناطق ساكن شدهاند و نام مستقل ایلی خود را دارند. چون این منطقه از قدیم به منطقه افشار معروف شده است لذا دیگر ایلات از جمله كردها نیز به ایلات افشار صایین قلعه مسمی گشتهاند كه به مرور زمان این تصور به وجود آمده است كه گویا افشارها اصالت كردی داشتهاند. در صورتی كه هیچ گونه مدركی دال بر غیر ترك بودن افشارها در تاریخ سراغ نداریم. همان گونه كه امروزه به ایلات ساكن استان فارس« ایلات فارس » گفته میشود كه در واقع اكثرا ترك قشقایی و عرب هستند تا فارس زبان. در ثانی وجود افشارهای ترك ارومیه، زنجان، ساوجبلاغ، كرمان و... در داخل ایران و افشارهای تركیه، جمهوری آذربایجان، تركمنستان و افغانستان را چگونه می توان توجیه كرد؟
تاریخ را باید بر اساس واقعیات و اسناد و مدارك نوشت نه با احساسات قومی و قبیله ای و نژادپرستی و مصادره به نفع و تفسیر به رای خود. اینجانب چندین بار به جناب توحدی، مطالبی ارسال كردهام كه تاكنون هیچ جوابی دریافت ننمودهام. در اواسط تیر ماه 92 نیز ایشان را به مناظره دعوت نمودم. باز تا كنون هیچ جوابی از ایشان كسب نكردهام. من در همین سایت اعلام میكنم كه با آقایان توحدی، لایین و هر كس دیگری كه در غیر ترك بودن افشارها اصرار دارند، حاضر به مناظره هستم. تا دوستان عزیز و تاریخ پژوه ما یا استدلال های منطقی و صحیح خود را ارائه بكنند و ما را قانع بكنند و یا اینكه از نوشتن اشتباه تاریخ دست بردارند و بدانند و درك بكنند كه اینگونه قلم راندن حقیقت را با تحریف و تردید مواجه می كند و باعث می شود به تاریخ پژوهان در نسل های آینده خیانتی بشود بزرگ كه مثل آقای توحدی نتوانند با قطعیت در مورد مسائل پیش پا افتاده و شفافی مثل رگ و ریشه نادر هم اظهار نظر بكنند
موفق باشید و درست بیندیشید
محمد مرادی (سولدوز- آذربایجان)
منبع : نشریه انترنتی شهرستان درگز