سنگلاخ، در مشکلات لغات آثار ترکی امیر علیشیر نوایی
+0 به یه نمقدمهی کتاب عظیم «سنگلاخ» را که به تصحیح دکتر حسین محمدزاده صدیق در دو جلد و 1880 صفحه زیر چاپ است، در زیر میآوریم:
سنگلاخ، فرهنگ لغات ترکی جغتایی به فارسی است که مشتمل بر واژههای دشوار اشعار امیر علیشیر نوایی (متوفّی 906 هـ . ق./1500 م.) وزیر ادیب و دانشدوست معاصر سلطان حسین بایقارا ( 912 – 873 هـ . ق./1506 – 1469 م.) میباشد. این کتاب را میرزا مهدیخان استرآبادی (متوفّی: بعد از 1173هـ. ق.)، منشیالممالک نادرشاه افشار، در سال 1172 و یا 1173 (1758- 1760 م.) تألیف کرده است.
وی هدف خود را از نگارش این کتاب در مقدّمه چنین شرح میدهد:
«بندهی حقیر محمّد مهدی – غَفَرَ ذُنوبَه – از مبادی حال به خواندن اشعار امیر نافذالأمر کشور بلاغتگستری و سخنآرایی، امیر علیشیر نوایی، شوقی تمام و به دانستن آن کلام میل مَالاکَلام داشت، بعد از آنکه - فِیالْجمله - تتبّعی حاصل شد، منوی خاطر گشت که لغات مشکلهی آنها را جمع سازد و بر معانی آن لغات، کتابی پردازد.»
به گفتهی استرآبادی، وی پس از مطالعهی دوازده جلد اثر منظوم و نه جلد اثر منثور از آثار امیر علیشیر نوایی نگارش کتاب سنگلاخ را آغاز کرد.
کتاب سنگلاخ در سه بخش اصلی سازهبندی شده است:
بخش نخست که مؤلّف به آن نام «مبانیاللغة» داده است، شامل مقدّمهای در معرّفی خود و علت تألیف و سپس بحث مفصّلی در دستور زبان ترکی چاغاتایی منقسم به قسمهایی با عنوانهای مبناء، باب، قاعده و جزء آن است.
در انتهای بخش نخست، فصلی افزوده و لیستی شامل دوازده بند آورده و در آن به ذکر عبارات و لغاتی از آثار نوایی پرداخته است که معانی آنها برایش مکشوف نبوده است.
بخش دوّم، متن اصلی کتاب سنگلاخ است که مؤلف آن را در واقع به صورت یک لغتنامهی ترکی به فارسیِ گسترده، نگاشته است.
ساختار بخش دوّم بدینگونه است که اوّل به ترتیب حروف به «کتاب» تقسیم شده، نظیر: کتابالألف، کتابالباء و ... سپس در هر کتاب سه بخش زیر آمده است:
- باب المفتوحات
- باب المکسورات
- باب المضمومات
هر یک از این بخشها نیز به ترتیب حروف پس از حرف با صدا بخشبندی شده است. افعال، اوّل به صورت مصادر آمده و سپس مشتقّات آن داده شده است. نامْواژهها، همگی با عبارت «مِنَ الْجوامد» از کنش واژهها جدا شده است.
بخش سوّم، عنوان «تذییل» دارد و عبارت از فرهنگ لغات و عبارات عربی و فارسی به کار رفته در آثار نوایی (دیوانهای ترکی و محبوبالقلوب) است که به نظر مؤلّف از سوی لغتنویسان قبلی توضیحات کافی در باب آنها داده نشده بود.
اوّلین مدخل در تذییل «آب آتشرنگ» در معنای «شراب» است.
میرزا مهدیخان در مقدّمه تصریح میکند که علاوه بر آثار نوایی، از دیوانهای لطفی هروی، سلطان حسین بایقارا، دیوان بابر، بابرنامه، کلیله و دمنهی چاغاتایی نیز استفاده کرده است.
سنگلاخ دارای 6000 لغت است و 2500 بیت شعر و جملهی ترکی در آن آمده است.
سنگلاخ به عنوان گنجواژهی آثار امیر علیشیر نوایی و فرهنگ گستردهی ترکی به فارسی اهمّیت زیادی در تاریخ فرهنگ ایران دارد و به ویژه در تبریز مورد توجّه اهل فضل و ادب بوده است. در زمان نائبالسلطنه، عباس میرزا و به خواهش وی از سوی حکیم محمّد خویی چکیدهنگاری شده و تحت نام خلاصهی عباسی معروف گشته است.[1]
از پژوهشهای انجام گرفته بر روی این کتاب میتوان تحقیقات دنیسن راس Denison Ross ژانوس اکمن Janos Ekmann، گرارد کلاوزن Gerard Klauson و کارل منگس Karl Menges را نام برد.
سر دنیسن راس E. Denison Ross بر اساس نسخهی خطّی موجود در موزهی بریتانیا، بخش مبانیاللغة را در سال 1910 در کلکته به شماره 1335 سری جدید از مجموعهی کتب هندی انتشار داد.[2]
ژانوس اکمن Janos Ekmann که سالها در باب زبان و ادبیات چاغاتای و متون بازمانده از آن تحقیق کرده، در سال 1947 تحقیق مفصّل خود در باب مبانیاللغة را به چاپ رسانید. وی در پژوهشی صد صفحهای[3] نخست به مبحث آواشناسی میپردازد و سپس در بخش «صرف» پسوندهای جمع، مالکیت و غیره را با مثال شرح داده؛ اعداد، ضمایر، ادات، مشتقات افعال و صفات فاعلی را به بحث میگذارد و سپس در بخش «صرف افعال» از افزودههای واژهساز میگوید. در انتهای پژوهش، معانی لغاتی که در مبانیاللغة آمده است، شرح داده میشود.
ژانوس اکمن Janos Ekmann نزدیک به بیست مقاله دربارهی زبان و ادبیات ترکی جغتایی نگاشته است. وی، نمونههای ادبی جغتایی را تحت عنوان: Çağatay Dili Örnekleri در سال 1959 در شمارههای 10 الی 15 از مجلّهی Türk Dili ve Edebiyati که از سوی دانشگاه استانبول انتشار مییافت، چاپ کرد. خلاصهی دستور زبان ترکی جغتایی را نیز حاضر کرد. اخیراً مجموعهی مقالات وی را عثمان فکری سرت کایا چاپ کرده است.
بسیم آتالای نیز در سال 1950 یک نسخهی خطی از مبانیاللغه را با مقدّمهای چاپ کرد. [4]
دنیسون ای. روس Denison Ross E. در سال 1910 مقالهای در این باب انتشار داد.[5]
ژانوس اکمن Janos Ekmann در سال 1957 در هشتمین کنگرهی زبان ترکی در آنکارا کتاب سنگلاخ را معرّفی کرد.[6]
اما، گرارد کلاوزن Gerard Clauson بر فاکسیمیلهی نسخهی خطّی موجود در موزهی بریتانیا[7] مقدّمهای افزوده و در آن از ساختار کتاب، نویسنده، نسخ موجود و مخزن لغات گویش چاغاتایی سخن گفته و بخش فهرستگان خود را در نود صفحه بر آن افزوده است. در فهرست اوّل، لغات با حروف لاتین ولی به ترتیب تهجّی حروف عربی و با شماره صفحه و سطر فاکسیمیله داده شده است. فهرست دوّم، در واقع جدول نمایهها است. و فهرست سوّم، شامل لغات ترکی رومی، فهرست چهارم، دربردارندهی لغات گویشهای دیگر ترکی است. فهرست پنجم، لغات عاریتی مغولی را در برگرفته و در فهرست ششم، لغات زبانهای دیگر آمده است. فهرست هفتم، شامل تعابیر مغولی و در فهرست هشتم، نامهای زبانها و گویشهایی که در سنگلاخ آمده، ذکر شده است. و در فهرست نهم، اسامی اشخاص، امکنه و قبایل، و در فهرست دهم اسامی نویسندگان را آورده است که ما از همهی این فهرستها در تحقیق و نشر خود بهره بردیم.
تحقیق دیگر از آن کارل هیزیس منگس Carl Heinrich Menges است که در سال 1956 به طور مستقل چاپ شده است.[8] این پژوهش شامل مقدّمهای در موقعیّت گویش چاغاتایی در میان گویشهای ترکی و بخشهای فونولوژی، مورفولوژی و سینتاکس و مخزن واژگان است. در بخش نخست در باب حروف بیصدا و باصدا و قواعد املاء بحث شده، در قسمت مورفولوژی یا سازهشناسی از صرف اسم، عدد، ضمیر، ادات و فعل و ساخت کلمه سخن به میان آمده و پس از مباحث سینتاکس یا نحو و مخزن واژگان، اندکس مفصّلی آورده شده است.
توصیف نسخهها
نسخهی مجلس /م./
این نسخه در سدهی سیزدهم هجری به خط نسخ و نستعلیق از روی متن اصلی استنساخ شده است. دارای 531 برگ است که هر رویهی آن 21 سطر دارد. مستنسخ در پارهای موارد سرواژهها و توضیحاتی را که دنبالهی متن است، بدون مشخص نمودن جایگاهش، به حواشی منتقل کرده است که ما با توجه به ترتیب الفبایی و معنا آن را در جای درستش قرار دادیم. صفحات این نسخه شمارهگذاری نشده و ما آن را شمارهگذاری کردیم. این نسخه در ابتدا به خط نستعلیق ریز، اما خوانا نگاشته شده، در ادامه به خط نسخ درشت و ریز میباشد. سرفصلها، سرواژهها و ... با جوهری متفاوت با متن نگارش یافته است. مستنسخ، در مواردی بسیار اندک، بعضی از قسمتها را تکراری آورده است. حذفیات و اضافات این نسخه شبیه نسخهی آنکارا (= کلاوزون) بوده و تفاوت بسیار اندکی با نسخهی دانشگاه دارد.
نسخهی دانشگاه تهران /د./
متن دارای نسخی زیبا و خواناست. دارای 533 برگ است که اغلب صفحات آن 29 سطر دارد. اختلافش با نسخهی آنکارا /آ./ (= کلاوزون) اندک است و نسبتاً کاملتر به نظر میرسد.
در صص. /2الف/ و /8 ب/ دو حاشیه با خطّی متفاوت با متن وجود دارد. صفحات این نسخه شمارهگذاری نشده و ما خود آنها را شمارهگذاری کردیم.
نسخهی چاپ تکثیری بسیم آتالای /ب./
بسیم آتالای نسخهای از مبانیاللغه را در سال 1950م. از سوی انتشارات TDK به صورت فاکسیمیله چاپ کرده است.
متن نسخه به خط نسخ و خواناست. توجّه نسخهنویس اندک است و به نظر میرسد که نسخهنویس به زبان ترکی تسلّط کافی و وافی نداشته است. نسخه پر از غلطهای املایی است. اختلاف آن با دو نسخهی دیگر آنکارا /آ./ (= کلاوزون) و دانشگاه چشمگیر است. و صفحات آن شمارهگذاری شده است.
نسخهی چاپ تکثیری کلاوزون /آ./ (= آنکارا)
این نسخهی تکثیری به سال 1188 هـ . استنساخ شده است. شامل 367 برگ، در اندازهی 22 × 5/33 سانتیمتر، کادر نوشته شده 1/16 × 2/27 سانتیمتر، اغلب صفحات 29 سطری هستند. متن به صورت زیبا و با نسخی واضح با جوهر سیاه و عنوانها و مدخلها و نیز کلماتی نظیر: الشاهد، چونکه، گوید، با جوهر شنگرفی نوشته شده است. این نسخه که در بالا از آن سخن گفتیم به خط نسخ خوانا و نسخهی نسبتاً صحیحتر است. کلاوزن در تکثیر آن همهی صفحات را شمارهگذاری کرده است، بدین ترتیب که رویهی اوّل نسخه را مثلاً«.µ1» و رویهی دوّم را مثلاً «v.1» و ... آورده است. سرفصلهای متن را در حواشی صفحات با خطی درشت و خوانا عنوان کرده که دسترسی به آنها را برای خواننده آسان میسازد. در پارهای موارد مثلاً «ص. .µ3 » در بالای سطر توضیحاتی را مِن باب توضیح با خط ریز ذکر کرده است.
نسخه به دستور میرزا محمّد ناصر در شعبان سال 1188 هـ . به فرجام رسیده است. این نسخه از اوّل تا آخر با اندک اختلاف در خط تحریری نگاشته شده است. خطاط این نسخه به نظر کلاوزن «یک فارسی زبان با هیچ یا کمی آگاهی از زبان ترکی بود.»
روش تصحیح
نگارنده در مقابلهی این نسخهها، هیچ یک از آنها را اساس قرار ندادم. بلکه هر مورد ضعیف از هر کدام از آنها را به عنوان نسخهبدل به پاورقی بردم. هرگاه نسخهای چیزی کم یا اضافه بر سایر نسخهها داشت، آن را با علامت «به اضافه» (+) یا «منها» (-) در نسخهبدلها مشخص کردم. مثل:
/ب./ - در بعضی جا افادهی مفعول و.
/ب./ - دیگر غودیک و ... همچنانکه بگوید.
/د.ب./ + علیه الرحمه.
نسخهبدلهای مبانیاللغه را در فرجامین مبحث بخش مبانیاللغه جای دادم و نسخهبدلهای مربوط به لغتنامه را در ذیل هر صفحه آوردم.
گفتنی است که مؤلّف، مبانیاللغه را به یک مقدمه، یک ترصیف و شش مبناء تقسیم نموده است. اما مبناء چهارم را دو بار با سرفصلهای مختلف آورده است، که ما آنها را به دو قسمت 1 و 2 تقسیم نمودم، به ترتیب ذیل:
مبناء چهارم (1): در بیان الفاظی که بدون ترکیب افادهی معنی نمیکند و آن را اهل ادب، حرف گویند.
مبناء چهارم (2): در بیان زواید.
علاوه بر بررسی و مقابلهی دقیق نسخ و دادن نسخهبدلها، به موارد زیر نیز عمل کردهام:
- کلیهی سرواژهها و مدخلهای فرعی و اشعار و عبارات ترکی جغتایی و یا رومی و هر گویش دیگر را با حروف لاتین آوانگاری کردم. سازهی آوانگاری چنین است:
نشانهی آواکهای ترکی |
معادل حروف لاتین |
نشانهی آواکهای ترکی |
معادل حروف لاتین |
آ (کشیده) |
Ā ā |
آ (کوتاه) |
A a |
اَ (فتحه) |
Ä ä |
ب |
B |
ج |
C |
چ |
Ç |
د |
D |
اِ (کسره) |
E |
ف |
F |
گ |
G |
غ |
Ġ |
هـ |
H |
ح |
H |
خ |
X |
یِ |
I |
اِ (ای کوتاه) |
İ |
اٍ (ای کشیده) |
Î |
ژ |
J |
ک (ثقیل) |
K |
ک (خفیف) |
Ğ |
ق |
Q |
ل |
L |
م |
M |
ن |
N |
نشانهی آواکهای ترکی |
معادل حروف لاتین |
نشانهی آواکهای ترکی |
معادل حروف لاتین |
نگ |
ŋ |
اُ (ضمه) |
O |
او (ضمه خفیف) |
Ö |
پ |
P |
ر |
R |
س |
S |
ص |
S |
ث |
S |
ش |
Ş |
ت |
T |
ط |
T |
اُ |
U |
او (کشیده) |
Ū |
أو (ضمّه) |
Ü |
و |
V |
ی |
Y |
ز |
Z |
ض |
Ż |
ظ |
Z |
ذ |
Z |
ع |
′ |
ء |
′ |
- متن را از ابتدا تا انتها نقطهگذاری کردم و قواعد آئین نگارش پذیرفته شدهمان را بر آن اعمال نمودم: مثال:
«قیراق» qıraq به معنی: کنار را «قیریق» qıraq، و «آلماق»almaq به معنی: گرفتن را «ایلماق» ılmaq، و «یارماق» yarmaq به معنی: شکافتن را «یرماق»yırmaq مینامند.
دویّم، نام ولایتی است مابین مشرق و شمال بنگاله که در آن ولایت، عود، خوب میشود. و ...
- هر کلمه یا عبارتی را که افزودن آن را ضروری تشخیص دادم، داخل دو چنگ [] قرار دادم. مثال:
اگرچه دو نفر رومی که اسمشان در تألیفشان مذکور نیست و [نیز]، طالع نام هروی و فراغی و ندرعلی و میرزا عبدالجلیل نصیری که یکی از لغتفهمان این فن [است]، ...
اما تفاوت در معنی این است که ساختن اگر از جانب غیر باشد، با نون مذکور میگردد. چنانچه شاهد لامی را، در خسرو شیرین در [قصّهی] «اتمام قصر چین» گوید، ...
- لغات و عبارات عربی را اعرابگذاری کردم: مثال:
الحَمدُ لِلّهِ الَّذی لا یَستَقصی حَمْدُهُ بِلُغاتِ مُخْتَلِفَهٍ و...
الشَّاهِدُ عَلَی الثَّانِی بِالْمَعْنی الْأوَّل عَلَی طَریقِ الْإیْهام.
مِفْتاح، مِقْلاد، مُخَبَّط و...
- شماره صفحات نسخههای خطی را داخل دو چنگ [] قرار دادم.
مثلاً: [آ. ر146 الف.] یعنی: رویهی اوّل از صفحهی 146 نسخهی آنکارا. در این نشانه، /الف./ رویهی اوّل، و /ب./ رویهی دوّم را نشان میدهد.
- معانی متعدّد یک سرواژه را شمارهگذاری کردم و شمارهها را داخل دو چنگ [] قرار دادم.
- مثالها را همهجا از اوّل سطر آغاز کردم و در آوانویسی با حروف لاتین اوّل مصراعها و اوّل جملهها را با حرف بزرگ شروع کردم.
- کسره را در ترکیبات اضافی فارسی با علامت /e/ نشان دادم. مانند:
سرو گل روی Sərv-e gülruy
- به جهت سهولت مراجعه و احتراز از تکرار، از اختصارات زیر نیز استفاده کردم:
جدول اختصارات
() : [1.] برای هرگونه توضیح. [2.] زبانها. مثل: (به فارسی:)، (به رومی:)، (یعنی:(، (به معنی:) و ...
(ع) : علیهالسّلام.
... : برای حذف کلمات و جملات.
/ : نشانهی فارق، برای جدا کردن دو کلمه یا اعداد.
. : در پایان جملات خبری.
: : نشانهی توضیح، یعنی.
[] : [1.] برای هرگونه افزایش. [2.] شماره گذاری معانی در ذیل هر سرواژه. [3.] املای لاتین واژههایی که تنها شکل تلفظ آنها در ذیل سرواژهها آمده است. مثل: اولجهolcə همان اولجا به معنی: کسیب و آنقدر باشد که در فوق نگارش یافت. و (به کسر جیم عجمی [olce:])
، : برای فاصله در میان عبارات.
؛ : برای فاصله در میان عبارات گسترده و نیمجملهها.
؟ : نشانهی پرسش.
= : در معنای: مساوی، برابر.
«» : نشانهی نقل و قول.
+ : در معنایِ به اضافهی.
- : در معنایِ منهای.
الف : [به همراه عدد] رویهی اوّل از هر صفحهی نسخه
ب : [به همراه عدد] رویهی دوّم از هر صفحهی نسخه
ج. : جلد.
ر : رویه
ره : رَحْمة الله عَلَیه.
ش : شمسی.
ص : صفحه.
صص. : صفحات
هـ . : هجری
هـ. ق. : هجری قمری.
م. : [بعد از سال] میلادی
آ. : نسخهی آنکارا
ب. : نسخهی بسیم آتالای
د. : نسخهی دانشگاه تهران
م. : نسخهی مجلس
نگارنده، فرهنگ گستردهی تشریحی ترکی به فارسی سنگلاخ را در سه جلد انتشار میدهم:
در جلد اوّل، بخش مبانیاللغه و تمامت حرف الف را تا حرف ت گنجاندهام.
در جلد دوّم، بقیهی حروف از حرف ج تا حرف ی، و نیز بخش تذییل را آوردم. تذییل حاوی شرح لغات فارسی و عربی به کار رفته در آثار نوایی است.
در جلد سوّم، شرح احوال امیر علیشیر نوایی و میرزا مهدیخان استرآبادی، دستور زبان ترکی جغتایی، معرّفی کامل سنگلاخ و مباحث دیگر به همراه نمایههای گوناگون و فهرست الفبایی سرواژهها، اشعار و عبارات، و سهم هر یک از همکاران از جمله سید احسان شکرخدا، حسن بیک هادی، معصومه غلامنژاد و . . . در تدوین این کتاب را خواهم آورد.
کار تصحیح این کتاب عظیم را به طور جدّی از سال 1380 شروع کردهام و اینک خوشحالم تا حدّی توانستم به مجموعهی تلاشهای خود در این زمینه سر و سامان دهم و شرح این قصّه را هم، در انتهای کتاب گنجاندهام. عجالتاً از هر یک از خوانندگان درخواست دارم به هر سهو و اشتباهی از هرگونه برخوردند، و نیز اگر به حل مواردی که قادر به خواندن و تصحیح آنها نبودیم، دست یافتند، فوری به من اطّلاع دهند تا درستنامهی آن را نیز در جلد بعدی بگنجانم.[9]
در انتشار این کتاب عظیم که آن را گستردهترین فرهنگ لغت سدههای میانه میشناسم، این احساس مسؤولیت را داشتم که اگر چیزی در زمینهی گنجواژهنگاری گستردهی ترکی از سویی، و اعتبار و ارزش و اهمیّت ترکیپژوهی از سوی دیگر داریم به مردم معرّفی کنم و نشان بدهم که هرگاه جریان فکری و اجتماعی ترکیپژوهی با مانع مواجه نبوده، به پیشرفت خود ادامه داده است. و یکی از محصولات این جریان همین گنجواژهی عظیم و گستردهی سنگلاخ است.
[1] خویی، حکیم محمّد. خلاصهی عباسی، مقدمه، تصحیح و تحشیه: دکتر حسین محمدزاده صدیق، تبریز: یاران، 1388.
[2] - E. Denison Ross, The Mabani'l-Lughat being a Grammar of the Turki Language in persian by Mirza Mehdi Khan, Biblio theca Indica, New series, No. 1225, calcutta, 1910.
[3]- Janos Ekmann "Mirza mehdis Darstellung der tschagataischen sprache": Analecta Orientalia Memoriae Alexandri csoma de körös Dicata, edendo operi parefuit L. Ligeti, Bibliotheca Orientalis Hungaricav, Budapest 1942-1947, P. 156-222.
[4]- Atalay, Besim. (yay) Mirza mehdi Khan, Senglakh. Lügat-iNevai, TDK, İst, 1950.
[5]- Ross, E. Denison. The Mabani'l-Lughat being a Grammar of the Turki Language in persian by Mirza Mehdi Khan (Bibliotheca İndica, New series, No. 1225) calcutta, 1910.
[6]-Ekmann, Janos. Mirza Mehdi'nin Senglakh Adli çağatayca sözlüğü, VIII, Türk Dil kurultayında Okunan Bildiriler 1957 (Ankara, 1960) s. 37- 40.
[7]-Sir Gerard Clauson. Sanglah, Apersian Guide to the Turkish Language by Muhammad Mmehdi khan, E. J. W. Gibb Memorial series, New series, XX, London, 1960.
[8] - Carl Heinrich Minges. Das Cayatajische in der persisichen Darstellung von Mirza Mehdi khan, Akademie der Wissenschaften undder Literatur (in Mainz). Abhandlungen der Geistes–und sozialwissenschaftlichen klasse, Jahrgana, 1956, Nr.9.
لغات تخصصی توركی در فارسی
+0 به یه نالاكلنگ: آلا اشاره به قرار گرفتن دو طبع متضاد ( مانند سیاه و سفید) در كنار هم است. كلنگ نیز اشاره به اهرم است.
اتو: به معنای تاول انداختن توسط آتش است.
ارسلان: ار+ سالان=> پهلوان بر انداز و آن اشاره به شیر درنده است.
اشكنه: (ایشمك=>نوشیدن)=> نوعی غذای آبكی
افشین: #=آغ شین=> سپید روی
اكباتان: # آغ باتان => نام قدیمی همدان = هگمتانه
النگو: #(ال=دست،انگ=داغ نشان)=> نشانگان دست
آچار: (آچماق=باز كردن)=> بازكن
آچمز: (آچماق=باز كردن، ماز=سلبیت فاعلی)= غیر قابل فتح
آدم: #=آتام= جدم
آرزو: #(آرماق و آریماق=جستن) => آنچه دنبالش می گردیم
آرمان: => آرزوی بزرگ
آیین: #(اویون=جشن) =>مراسم
بغض: (بوغماق=خفه كردن) => در گلو خفه شدن گریه
بلوك: (بولمك=قسمت كردن)=> قسمت
بوران: بلا و مصیبت معنا می دهد.
پایاپای: (پای=سهم)=سهم در مقابل سهم
تخم: (تخماق # =زاییدن) => وسیله تكثیر
تراش: (تارماق # = زدودن ناپاكی) => زدایش
ترك(دوچرخه): مقتبس از بخش پسین زین اسب است.
تشك: (توشمك # = پهن كردن) => گسترده
تومان: از توم به معنای كل مقتبس شده است و تومان یعنی بسیار زیاد.
چالش: به معنای تلاش است.
چكمه: (چكمك=بالا كشیدن)=> بالا كشیدنی
چلیپا: از چلپاز به معنای علامت + می باشد.
حوله: # خاو به معنی پرز است و حوله یعنی پارچه پرزدار
خانم: این كلمه از تركی ازبكی وارد شده و معادل آذری آن "قادین" می باشد.
خاویار: # از خاو به معنی پرز است و آن نوعی ماهی است.
داروغه: نمایند اجرایی شهربانی.
داغون: به معنای ویران از مصدر "داغیردماق" است.
درمان: "درماق" یعنی برچیدن و درمان یعنی دارویی كه دردها را از بین می برد.
دشنه: به معنای سوراخ كننده است.
دلهدزد: املای درست این كلمه " دله دوز" به معنای شیاد است.
دنج: یعنی مكان آرامش.
سارا: سارای=ساری آی=> ماه تازه طلوع كرده
سالار: (سالماق=انداختن)=> بر انداز
سامان: مقتبس از "ساهمان" به معنای انتظام است.
سرمه: سورمه=سور(سورمك=كشیدن) مه=> مالیدنی
سودا: (سو= عشق) => محبوب
سورتمه: وسیله لیز خور
سوسمار: نه شبیه سوسك است و نه مار! بلكه از لغت ترك به معنای جانور گنگ است.
شلاق: یعنی اردنگی.
شلتوكوچلو: هر دو از چل به معنای برنج نتراشیده اند.
شیطان: شی آتان=> كسی كه اشیاء نامرغوب می اندازد. جالب آن كه كه به نمایشگاه خودروهای مستعمل " شیطان بازار" می گویند.
عراق: به معنای جای دور ولی در دسترس است.
عرق: یعنی نژاد پرستی.
عسگر: نمی دانم چرا خیلی ها امام یازدهم را حسن عسگری می نامند و حال آنكه در عربی حرف "گ" موجود نیست. در ج. آذربایجان و تركیه به نیروهای نظامی عسگر می گویند.
عیوض: =آیواز=>مهوش
غارت: زورگیری.
غلام: غل یعنی بازوی دست و غلام یعنی وردست.
فرفره: اسم فعل موكد از فریلاماق یعنی دوران تند داشتن.
قاطر: (قاتماق=تركیب كردن) => حیوانی مركب از اسب و خر
قالگذاشتن: (قالماق=ماندن) => مانع حركت شدن
قدغن: #=قاداغان(قادا=بلا،خطر)=> دستوری كه هتك آن باعث بلاست
قرقره: پیچه نساجی
قرقی: # (قیرماق=تار و مار كردن) => تكه تكه كننده
قشقرق: (قیشقیرماق=داد و بیداد كردن) => فریاد
قشون: از مصدر "قشماق" به معنای همراهی و یكسانی می باشد.
قطار: => به معنی اعضای ردیف شده است. به شترانی كه پشت به پشت حركت می كنند نیز قطار می گویند.
قورباغه: (قور=صدا كردن شكم ، باغا=دوزیست) => سنگ پشت
قیچی: (قییماق= بریدن)=> برش دهنده
كشیك: تركان ایران "كشمك" را بعضا "گچمك" تلفظ می كنند و این معانی متعددی دارد چون عبور كردن، هدایت كردن، سركشی كردن و ...
كولاك: تنها اشاره به وزش باد خنك دارد.
كومور: سیاه مثل زغال.
گلستان: باور كنید در استان گلستان آنقدر ها هم گل وجود ندارد. بلكه در آنجا "گول" یعنی آبگیر فراوان است.
گلشن: یعنی گل روشن.
گلعذار: گل+رخ
گلوله: از "گوله" مقتبس شده و همین كلمه در ادبیات كوچه و بازار نیز رایج است.
گنبد: اگر به یاسوج رفته باشید، این شهر را "دوگنبزون" می نامند. گونبز یعنی محلی كه خورشید اول به آنجا می تابد.
ویجین: #(بیچمك=درو كردن) => هرس
یدك: از مصدر "یماق" و آن اسبی است كه بدون سوار در عقب سوار حركت می كند. اسب بی سوار خستگی ناپذیر است.
یغلوی: همان "یاغ قابی" یعنی روغندان است.
یورش: یعنی پیشروی.
توضیح: در گویش های تركی مانند ازبكی، تركمنی یا تركیه ای حرف "د" به "ت"؛ "ی" به "و"؛ "خ" به "ك" و ... در گویش آذری تبدیل می شود. مانند تیمور كه همان دمیر است. یعنی این كلمات اساسا تركی اند ولی از آسیای میانه یا بین النهرین وارد زبان فارسی شده اند هر چند معادل آذری آنها موجودند. این كلمات با علامت # مشخص شده اند.
دیگر كلمات: آبجی؛ آذوقه؛ آژان؛ آقا؛ اجاق؛ اردك؛ اردو؛ ارمغان؛ اشكاف؛ الاغ؛ اوستا؛ ایل؛ ایل؛ آیدین؛ باتلاق؛ باجناق؛ باسلق؛ باغ؛ باغچه؛ بچه؛ بخار؛ بشقاب؛ بقچه؛ بلدرچین؛ بیبی؛ بیطار؛ پالتو؛ پتو؛ پتیاره؛ پلو؛ پنجره؛ تپق؛ تپه؛ تخم؛ تلنبه؛ توپ؛ توتون؛ جادو؛ جار؛ جارچی؛ جلگه؛ جلو؛ جوجه؛ چاپ؛ چاپار؛ چاپارخانه؛ چاپیدن؛ چاتمه؛ چارغ؛ چاكر؛ چاشنی؛ چاق؛ چاقو؛ چاووش؛ چپاول؛ چرگه؛ چریك؛ چك؛ چكش؛ چكمه؛ چلو؛ چماق؛ چماق؛ چنگال؛ خاتون؛ خاج؛ خان؛ خانم؛ خانه؛ داداش؛ دشمن؛ دگمه؛ دلمه؛ دمار؛ دوقلو؛ دولاب؛ دولمه؛ زروه؛ ساچمه؛ ساخلو؛ ساناز؛ سلجوق؛ سنجاق؛ سنقر؛ سوروسات؛ سوغات؛ سوگل؛ سوگلی؛ سیل؛ شیشه؛ طاق؛ طاقچه؛ طپانچه؛ عنوان؛ قاب؛ قابلمه؛ قاپیدن؛ قاچ؛ قاچاق؛ قاچاقچی؛ قاره؛ قاشق؛ قاطر؛ قالپاق؛ قالی؛ قالیچه؛ قایق؛ قبراق؛ قرق؛ قرقی؛ قره گل؛ قره قات؛ قره قروت؛ قزل آلا؛ قزنقفلی؛ قشو؛ قصبه؛ قلچماق؛ قلدر؛ قلندر؛ قنداق؛ قوچ؛ قورمه؛ قوش؛ قوطی؛ قیمه؛ كاغذ؛ كرج؛ كرسی؛ كرنش؛ كندو؛ كنكاش؛ كهر؛ كوچ؛ كوچك؛ گلنگدن؛ گمرك؛ گوگوش؛ گونیا؛ لوت؛ مغازه؛ نوكر؛ یابو؛ یاساق؛ یاطاغان؛ یاغی؛ یراق؛ یربهیر؛ یقه؛ یواش؛ یورتمه؛ یونجه
دیوان لغات الترك
+0 به یه ندیوان لغات ترك فرهنگنامه ودایره المعارف تركان است كه به زبان عربی توسط محمود كاشغری در قرن ۱۱ میلادی نوشته شده است. این كتاب در اصل برای یاد دادن تركی به اعراب نوشته شده اما همچنین به تاریخ، فولكلور، میتولوژی،جغرافیا، مردم شناسی و ادبیات اقوام ترك پیش و پس از اسلام، قواعد دستوری زبانهای تركی و گویش شناسی آنها میپردازد. این فرهنگنامه در هشت كتاب و هر كتاب در دو بخش و هر بخش بر اساس هنجارهای صرف زبان عربی سامان یافته و حاوی ۷۵۰۰ تكواژ، ۲۹۰ گفتاورد و ۲۲۰ چكامه است.
دیوان لغات ترك نخستین واژه نامه در سمت و سوی تدوین كلیاتی از تركی پژوهی و با صیغه دانشنامه ای است كه كاشغری با طرح ریزی عجیب و سخت باوری در آن مخزن واژگان تركی را طبق قواعد صرف زبان عربی در سیستمی بهنجار و با سامان و با شرح ظرایف و دقایق فرهنگ تركی و نمونه های ادبیات شفاهی وحماسی ها و اساطیر كهن مردمی، سازه بندی كرده است و نیز زبان تركی راباعربی رو در رو نهاده و بر برتری های آن دو نسبت به دیگر زبان ها و گویش های جهان تاكید ورزیده و تركی وعربی را دو اسب شرط بندی نامیده است . كاشغری این اثر را در ۸۲ سالگی تالیف كرده و در ۹۷ سالگی در اواخر قرن پنجم وفات كرده استشیخ محمود بن حسین كاشغری (1029- 1101 م.) كه نسبت اش به بیلگه خاقان (امپراتور مشهور گؤك تورك و شكست دهنده اعراب در اواخر سده اول هجری) می رسد ؛ اولین لغت نامه تركی پس از اسلام را با نام " دیوان لغات الترك " تالیف كرده است . این دایره المعارف بزرگ تركی شامل ده ها بیت شعر تركی و بیش از 250 ضرب المثل و بیش از 8000 واژ ه ناب تركی است.
محمود كاشغری فرزند حسین بن محمد بن امیر تگین در كاشغر به دنیا آمده است. به گفته خود نیای او امیر تگین با سامانیان جنگیده و « سرزمین تركان را از چنگ سامانیان رهانیده است ». در عهد قاراخانیان در نیمه نخست سده ی پنجم می زیسته است . در بین سالهای 466-461 در عهد حكومت سلجوقیان در عراق، در بغداد ساكن بوده است.
بیلگه خاقان امپراتور گؤك تورك (تركان آسمانی) و از نیاكان محمود كاشغری
دیوان لغات الترك در هشت كتاب به شرح زیر، ساختار اصلی و عمده یافته است :[۱]
- كتاب همزه
- كتاب سالم
- كتاب مضاعف
- كتاب مثال
- كتاب ذوالثلاثه
- كتاب ذوالاربعه
- كتاب ذوالغنه
- كتاب ذوالساكنین
سپس هر كتاب به دو بخش "اسما" و "افعال" تقسیم شده است . در هر دو بخش با توجه به صور و اَشكال املای لغات تركی در آن عصر، نخست لغات دو واجی، سپس سه واجی، چهار واجی، پنج واجی و سرانجام واژه های شش واجی به ترتیب الفبایی آمده است .این سازه نگاری، در هرجا لغات سالم را از غیر سالم جدا كرده و الفاظ مهموز، اجوف، لفیف، مثال، مضاعف و ناقص را نیز جداگانه تنظیم كرده است
تمام اشعر مذكور در كتاب دارای وزن هجایی هستند . وزن هجایی، وزن بومی و ملی تركی است كه از گذشته های بسیار دور تغذیه می شود . برخی از قالب های هجایی بسبب كاربرد بیشتر، نامهای خاصی یافته اند، نظیر : گرایلی،قوشما، بایاتی و جز آن .حداكثر شمارش هجایی یك مصراع ۱۶ هجاست بسبب تناسب و انتظام هجاهای مصاریع، قانون تقطیع نیز برای هر مصراع جاری است .
با تدبر در كتاب می توان قالبهای شعری رایج در عهد قراخانیان را دانست كه چندی از آنها به این شرح اند :
- قالب پنج هجایی با تقطیع آزاد
- قالب شش هجایی با تقطیع آزاد
- قالب هفت هجایی با تقطیع آزاد
- قالب هشت هجایی با تقطیع ۴+۴
- قالب ده هجایی با تقطیع ۵+۵
- قالب یازده هجایی با تقطیع ۷+۴
- قالب دوازده هجایی با تقاطیع ۴+۴+۴ و ۶+۶ و ۷+۵
- ...
محمود كاشغری دیوان لغات الترك را برای پاسخگویی به نیاز عالم اسلام در آن عهد ، كه سایه خدمات نظامی تركان گسترش یافت ، و ملل اسلامی تحت سلطه تركان محتاج آموزش زبان توركی می شدند، تألیف كرد .اثر به به زبان عربی و مشحون از امثال و اشعار توركی عصر مؤلف است . در این اثر آگاهی های شایانی از ادبیات ، فولكلور، اساطیر و تاریخ تركان موجود است و در سال 466 در بغداد تألیف شده است . نمونه های ادبیات دیرین توركی را كه در دیوان لغات الترك آمده ، نمی توان به شیوه خاصی از زبانهای توركی منسوب داشت . در این امثله گذشته از ویژگی های توركی اویغوری و خاقانیه ، خصوصیات توركی اوغوزی توركی دیده می شود. حتی قطعه های موجود است كه به آمیزه ای از شیوه های گوناگون توركی سروده شده اند . در بسیاری از شعرهای موجود در این اثر ، نام شاعر ذكر نشده است . تنها در جایی از شاعر تورك به نام جوجی نام برده می شود .
ترجمه ای كامل فارسی این اثر در سال 1383 از سوی انتشارات اختر در تبریز انتشار یافت نمونه های زیر ، از نشر فوق برگزیده شده است .
نمونه های داده شده در مرحله ی نوشتاری آغازین توركی میانی دوره ی اسلامی ( گذر از توركی باستان به توركی میانی ) در قرن چهارم و پنجم را شامل می شود . این نمونه ها اغلب مأخوذ از حماسه ها و منظومه های ناشناخته است كه به دست همروزگاران ما نرسیده است . در باز پرداخت نمونه ها به الفبای اسلامی ، دگرگونی های معقول رایج در املای واژه ها را جایز دانستیم .
همه ای این شعرها در اوزان هجایی سروده شده است . اصولاً وزن هجایی، وزن بومی و ملی شعر توركی اسلامی است كه از گذشته هایی بسیار دور تغذیه می شود . تكامل این وزن و ورود آن به توركی اسلامی در اواخر قرن سوم هجری تحقق یافته است .
در وزن هجایی ارزش آوایی هر هجا یكسان است و به خلاف وزن عروض ، وجود اندك یا بیشتر صامت ها در هر هجا ، از اهمیتی برخوردار نیست و تنها وجود صامت است كه به هجا ، ارزش افاعیلی می دهد. به مجموع هجاهای یك مصراع ، قالب گفته می شود . برخی از قالبها به سبب كاربرد بیشتر ، نام های بسیاری یافته اند، نظیر : گرایلی ، قوشما و جز آن . حداكثر شمارش هجایی یك مصراع 16 هجاست . به سبب تناسب و انتظام هجاهای مصاریع ، قانون تقطیع نیز بر هر مصراع جاری است كه در نقطه ی تقطیع باید هجای واژه به پایان رسد و واژه نباید از وسط ، تقطیع یابد . قافیه در پایان هر مصراع می آید . در تاریخ ادبیات توركی اسلامی اغلب قالب های 7، 8، 11، 14 و16 هجایی به كار رفته اند.
شكوفا ترین عصر شعر هجایی عصر صفویه و پس از رستاخیز ادبی شاه اسماعیل ختایی است كه دل انگیزترین آثار ادبی توركی در آن دوره خلق شده است. در نیم قرن اخیر ، خورشید درخشان پهنه شعر هجایی میر حبیب ساهر تبریزی بوده اند.
اما در عهد قاراخانیان به گونه ای كه از متون باز مانده در دیوان لغات الترك مستفاد می شود، در شعر توركی قالب های زیر رایج بوده است.
قالب 5 هجایی : با تقطیع آزاد
قالب 6 هجایی: با تقطیع آزاد
قالب 7 هجایی: با تقطیع آزاد
قالب 8 هجایی: با تقطیع 3+5
قالب 10 هجایی: با تقطیع5+5
قالب 11 هجایی: با تقطیع 7+4
قالب 12هجایی: با تقطیع های 4+4+4 و 6+6 و 7+5
قالب 13 هجایی: با تقطیع های 7+6 و 8+5
قالب 14 هجایی: با تقطیع 7+7
قالب 15 هجایی: با تقطیع 8+7
در دیوان لغات التورك به همه تقطیع های هجایی فوق از قالب 5 هجایی تا 15 هجایی بر می خوریم . در برگزیده ی حاضر سعی بر آن داشتیم در گزینش ، از انواع قالبه با مزامین گوناگون نمونه های ارائه كنیم:
(3+7)
توم كون تاپین تانریغا ، اویناماغیل.
قورقوب آنغار آینانو، اویناماغیل
تویوق (5+5)
قویغوشوب تاتسا آنینگ یوزونگه،
آلسیقار اؤكین آنینگ سؤزینگه،
مینگ كیشی یولغی بولیب اؤزینگه ،
بیرگه لر اؤزین آنین كؤزینگه.
منظومه آل ارتونقا در مصراع های 7 هجایی (3+4) سروده شده است و احتمالاً در قرن دوم هجری ، ابداع شده و از مآخذ فردوسی در پی افكندن شاهنامه بوده است .تنها چند بند از این منظومه ی زیبای حماسی از طریق دیوان لغات التورك به دست ما رسیده است . شكل منظومه و وزن آن ، بایاتی ها و قوشما های بازپسین آذربایجان را به یاد می آورد:
آلپ ار تونقا اؤلدو مو،
ایی سیز آژون آلدیمی.
اؤدك اؤچین آلدیمی ،
بگلر آتین آرقوروپ،
قادغو آنی تورقوروپ.
منگزی یوزی سارقاروپ،
كؤركوم آنقار تورتولور.
اولشیب أرن بؤرلایو،
ییرتین یاقا اورلایو.
سیقریب اونی یورلایو،
سیغنیب كؤزی تورتولور.
اؤدك یاراق كؤزه تدی،
اوغری توزاق اوزاتدی .
بگلر بگین ازیتدی،
قاچسا قالی قورتولور.
اؤدلك اریگ كئوره دی،
یونچیغ یاووز تاواردی .
اردم ییوه ساواردی ،
آژون بگی چرتیلور .
اؤدلك گونی تاوارتور،
یالگنوق كوچین كئوره تور.
اردین آژون ساوریتور،
قاچسا تاقی ایرتلور.
بیلگه بوكو یونچیدی،
آژون ایتی یانچودی .
اردم اوتی تانچیدی،
ییرگه تگیب سورتولور .
اوغره یوكی مونداق اوق ،
موندا آدین تیلدك اوق ،
آتسا آژوناوغراب اوق ،
داغلار باشی كرتولور.
كؤنگلوم ایچون اؤرته دی،
یاتمیش باشیغ قارتادی.
كئچمیش اؤدزیق ایرته دی ،
تون كون كئچیب ایرتلور.
باردی كؤزوم یاروقی ،
آلدی اؤزوم قونوقی .
قاندا ارینچ قانیقی،
ایمدی اودون اودقارور.
بندهایی دیگر از این اثر سترگ حماسی گم شده در اعماق سیاه قرون و اعصار، تصویر نبردی از زبان پهلوان رزمنده است . این رزمنده از قبیله تانقوت است.
آغا بوكتیم ، أوزه یؤردیم ،
باریق یاقین قارا كؤردیم .
آنی بیلیب تاقی باردیم ،
توكل یاغی توزی توغدی .
أرن آلپی اوقیشتیلار،
فینغیر كؤزین باقیشتیلار .
قاموغ تولمین توقیشتیلار ،
قیلیج قینغا كوچین سیغدی .
آنی یئتیب سونگوله دی ،
باشین یاندرو یئنگیله دی .
ارن اوپوب منگیله دی ،
اونون آلپی قیرا بوغدی .
یاغی بگدین اودوقلادی ،
كؤروپ سونی آدوقلادی .
اؤلوم آنی قونوقلادی ،
آغزی ایچره آغو ساغدی.
تانقوت هانی یوبیلادی ،
اؤلوم بیرله توبیله دی .
قاداشلاری تابالادی،
اؤلوم كؤروب یوزی آغدی .
چند بند از منظومه ی نبرد اویغور:
كمی ایچره اولتوروپ،
ایلا سوین كئچتیمیز .
اویغور تاپا باشلانیب ،
مینگلاق ایلین آچتیمیز.
آغدی قیزیل بایراق ،
دوغدی قارا توپراق .
یئتشو كلیب اوغراق ،
توقشوب آنین كئچتیمیز.
بكچم اوروپ آتلاقا،
اویقورداكی تاتلاقا.
اوغری یاووش ایتلكه،
قوتلار كیبی اوچتیمیز .
چند نبرد از منظومه ی نبرد باسمیل :
باسمیل سوسین قوموتتی ،
بارچا كلیب یموتتی .
آرسلان تاپا امیتتی،
قورقوب باشی تزگینور.
تونله بیله كؤچه لیم ،
یامار سووین كئچه لیم .
ترنگوك سووین ایچه لیم ،
یووقا یاغی اوولسون .
***
تان آتا یؤرته لیم ،
بودراچ قانین ایرته لیم .
باسمیل بگین اورته لیم ،
ایمدی ییگیت یویلسین .
تكره آلیپ اگره لوم ،
آتدین توشوب یوگره لیم.
آرسلانلاری كوكره لوم ،
كؤچی آنین كویلسین .
قیقراب آتیغ كمشه لیم ،
قالقان سونگون چومشه لوم .
قایناپ یئنه یومشالیم ،
قاتغی یاغی یافیلسین.
***
(5+5)
آلاویز اؤزوم اونون دوزونا ،
أمله لیر كؤزوم اونون توزونا،
(3+4)
اؤزوم منین بودورسون ،
اوتی اونون چاقلانیر.
(7+7)
كولسه كیشی یوزینه ، گؤرگلوق یوزون گؤرونگیل،
یاولاق گؤز دیلینی ازگو ساویق دیلنگیل.
(3+4)
ییغلاپ اودی آرتادیم ،
باغرین باشین قارتادیم .
قاچمیش كوتون ایرته دیم ،
یاغمور كیبی قان ساچار .
بولنار منی اولاس كؤز ،
قارا مگیز، قیزیل یوز .
آندان طامار توكل توز ،
بولناپ یانا اول قاچار .
كؤكلر قاموق توزولدی ،
ایوریك ایدیش تیزیلدی .
سن سیز اؤزوم أوزه لدی ،
كلگیل آمول اوینالیم .
اوتتوز ایچیب كیكرالیم ،
یوكار قوپوب سكره لیم .
آرسلانلایو كؤكره لیم ،
قاچدی ساقینج سئونه لیم .
چاغری بیریپ قوشلاتی ،
تایغای ائدیب دیشلدی .
تیلكی تونقوز داشلادی ،
ارده بیله اؤنگلیم .
ایقیلاجیم اریك بولدی ،
اریك بولغو، یئری كؤردی .
بولوت اؤروپ اؤرتولدی ،
تومان دوروب دولی یاغدی .
ایتیم توتوب قودی چالدی ،
آنین توسون قیرا یولدی .
باشین آلیب قودی سالدی ،
بوغاز آلیب توكل بوغدی .
اودوباریب اؤكوش ایودیم،
تئلیم یوریپ كوچی كئودیم .
آتیم بیرله تئگو آودیم ،
منی كؤروب یاسی آغدی .
و...
(3+2)
یالوی آنین كؤزی ،
یئلكین آنین اؤزی .
تؤلون آیین یوزی ،
یاردی منین یورك.
(4+4)
اتیل سووی اقا تورور،
قایا توبی باقا تورور .
بالیق تئلیم باقا تورور ،
كؤلون تاقی كوشه رور .
(4+4+4)
آلغیل ئو أوت مندن اوغیل اردم تیله ،
بویدا اولوغ ، بیلگه بولیب، بیلگینگ اوله.
در دیوان لغات التورك به نمونه هایی از امثال و حكم رایج در قرون اولیه اسلام نیز بر می خوریم . شماری از این امثال را با معادل امروزی آن در زیر می بینیم.
1) بئش برنگك دوز ارماس
(بئش بارماق دوز اولماز)
2) آرپاسیز آت آشوماس ،
آرقاسیز آلپ چریی سیوماس
( آرخاسیز آت آشانماز
آرخاسیز آلپ چریك سویانماز )
3) آلپلار بیرله اوروشما
بیگلر بیرله دوروشما
( آلپلار ووروشما
بگلر دوروشما )
4) تای آتاتسا ، آتا تینور
اوغول اردسه ، آتا تینور
( تای چاتارسا آت دینلنر
اوغول ارله شیرسه ، آتا دینلنر ).
5) سیناماسا آرسیقار ،
ساقینماسا اودسوقار .
(سیناماسا آلدانار
ساقینماسا اوتولار).
و...
اهمیت دیوان لغات التورك در تاریخ زبان توركی از آنجاست كه ریشه ی كهن بسیاری از واژه های توركی را می توان در آن یافت .اشكال ابتدایی و بسیط افعال ، حالات گرامری كلمات و ابدال و اغدام و اسقاط حروف در واژه ها با امثله و شواهد گوناگون در آن باز نموده شده است .
محمود كاشغری علاوه بر این كتاب ، اثر دیگری به نام جواهر النحو فی لغات التورك داشته است كه تاكنون نسخه ای از آن به دست نیامده است . آثار متعددی در اقتفای این كتاب تألیف شده است كه می توان برخی از آنها را چنیین برشمرد:
در دیوان لغات التورك محمود كاشغری دو حدیث از حضرت رسول اكرم (ص) درباره تركان نقل شده است . حدیث نخست چنین است :
« تعلموا اللسان الترك فان لهم ملكا طوالا »
حدیث دوم :
یقول الله عزوجل: « انّلی جندا سمیتهم الترك و اسكنتهم المشرق فاذا غضبت علی قوم سلطتهم علیهم»